گفتگو با ژوزه ساراماگو
شیوه کارتان چگونه است؟ آیا هر روز مینویسید؟
وقتیکه کاری را انجام میدهم که نیاز به تداوم دارد مثل نوشتن رمان، هر روز مینویسم؛ البته وقفههای مختلفی چه زمانی که در منزل به سر میبرم یا وقتی در سفرم به وجود میآید؛ اما گذشته از اینها خیلی منظم هستم. من به خودم اجبار نمیکنم که تعداد معینی ساعت در روز کار کنم اما سعی میکنم هر روز تعداد مشخصی صفحه بنویسم که معمولاً دو صفحه است. امروز صبح دو صفحه از رمان جدیدم را نوشتم و فردا هم دو صفحه دیگر مینویسم. ممکن است فکر کنید دو صفحه در روز چیز زیادی نیست اما کارهای دیگری هم هست که باید انجام بدهم؛ مثلاً نوشتن یادداشتهای دیگر ...
گفتگو با رولد دال
بهتر است با بیوگرافی شما شروع کنیم؛ شما پس از ترک مدرسه در شرکت نفت مشغول به کار شدید.
همراه با جفری فیشر به رپتون رفتم. او بعداً اسقف کانتربری شد. مادرم از من خواست به آکسفورد بروم. آن زمان رفتن به آکسفورد هوش زیادی لازم نداشت، ولی من مخالفت کردم و گفتم دوست دارم سفر کنم. به سراغ شرکت شل رفتم. دو سال آموزش دیدم سپس به خارج کشور سفر کردم. قرار شد به کشور مصر بروم؛ اما من با رفتن به آنجا موافق نبودم. سرانجام پیشنهاد شد به آفریقای شرقی بروم که من پذیرفتم به تانزانیا رفتم و قایق در مومباسا توقف کرد. روزهای پرهیجانی بود تا سال ۱۹۳۹ آنجا بودم. پسازآن به بغداد و از آنجا به ...
گفتگو با ریموند کارور
چرا بهجای نوشتن رمان، داستان کوتاه را انتخاب کردید؟
بخاطر شرایط زندگی. من خیلی جوان بودم. در ۱۸ سالگی ازدواج کردم. همسرم ۱۷ ساله بود و باردار. آه در بساط نداشتم و ما مجبور بودیم تماموقت کار کنیم و دو بچه را بزرگ کنیم. همینطور باید به کالج میرفتم تا یاد بگیرم چطور بنویسم و البته بنظر غیرممکن بود که کاری را که دو یا سه سال وقت میبرد شروع کنم؛ بنابراین شروع کردم به شعر و داستان کوتاه نوشتن. وقتی پشت میز مینشستم، کارم را شروع میکردم و تا تمام نمیشد بلند نمیشدم.
آیا شما بنظر خودتان یک شاعر و داستاننویس خوب هستید؟ و چه رابطهای بین شعر و نثر خود میبینید؟
داست ...
گفتگو با دیمیتری گلوخوفسکی
داستان او راجع به مردمی که در سیستم متروی روسیه برای بقا میجنگیدند، با استقبال خوانندگان همراه بود و همان خوانندگان سهواً به ویراستارهای کتابش تبدیل شدند. همهچیز مورد موشکافی قرار گرفته بود، از اقتصاد مبتنی بر مهمات در تونلهای زیرزمینی مسکو تا کالیبر گلولههای مورداستفاده در سلاحهای گوناگون و همین باعث شد گلوخوفسکی قادر به تکمیل چشماندازش برای این رمان باشد. حتی پایان ابتدایی کتاب که در آن شخصیت اصلی، آرتیوم جان میباخت هم درنهایت به خاطر فیدبک مخاطبان تغییر کرد. بدون این تغییرات، احتمالاً ما شاهد سومین نسخه ازاین سری، یعنی بازی Metro Exodus -که آرتیوم کماکان در آن زن ...
گفتگو با دان دلیلو
سبک نوشتار شما واقعاً شاخص، جوشان و پرحرارت است. دوست دارم کمی درباره حرفهتان بگویید. وقتی نشستهاید و مینویسید، جملات از کجا نشات میگیرند؟
به طرقی اتفاق میافتد که توضیحش بسیار سخت است، چون فهمیدنش خیلی آسان نیست. مطمئن نیستم که چطور یک جمله یا پاراگراف خودش را بسط میدهد. نمیتوانم بگویم بهطور خودکار عمل میکند، اما بهنظر میرسد همهچیز بهطور شهودی اتفاق میافتد و من بسیار بیشتر نسبت به حروف و کلماتی که روی کاغذ شکل میگیرند، آگاه شدهام. تطابقها، نهتنها در آواها، بلکه تطابق بین حروف در یک کلمه یا از کلمهای به کلمهای دیگر کمی رازآلود است. انگار که یک صفحهٔ چ ...
گفتگو با دن براون
درباره الهام از دانته در نوشتن رمان دوزخ بگویید.
چیزهای زیادی درباره هنر کلاسیک دیده بودم، ولی هیچوقت درباره هنرهای ادبی چیزی نخوانده بودم که به نظرم دانته در اوج این هنر قرار دارد. همانطور که میدانید مثل مونالیزا، کمدی الهی دانته یکی از شاهکارهای هنر انسانی محسوب میشود که تقریباً به سنگ محک فرهنگ و تاریخ بخشی از انسانهای روی زمین تبدیلشده است. بهتر است کمی مثل رابرت لانگدن احساس کنیم.
به نظرم بیشتر تحقیقات خود را در ایتالیا انجام دادهاید. به نظر کار مفرحی میآید!
البته از گفتن این جمله نفرت دارم ولی باید اعتراف کنم بهواسطه رمان رمز داوینچی بهجاهایی دسترس ...