گفتگو با اریک امانوئل اشمیت
آقای اشمیت، مثل اینکه شروع گفتوگو درست شبیه ماجرای کتاب «نوای اسرارآمیز» شده. اینطور نیست؟
بلندبلند میخندد] پس حتماً ترسیدی! ضبط صورتات که کار میکند؟]
بله خیلی خوب هم کار میکند!
حق با تو است. بعد از کتاب «نوای اسرار آمیز» خبرنگارهای زیادی را ترساندهام. ازم میپرسند که آیا من هم شبیه «آبل زنورکو» شخصیت نویسنده کتاب «نوای اسرارآمیز» آدم مردمگریز و خشنی هستم یا نه. اما امیدوارم اینطور نباشد. واقعیت این است که تلاش کردهام تا خصلتهای بدم را به دوش این شخصیت نویسنده در «نوای اسرارآمیز» بگذارم و در زندگی واقعی خودم، خصلتهای خوبی داشته باشم.
آقای اشمیت، کتا ...
گفتگو با آلیس مونرو
وال استریت ژورنال: در خیلی از داستانهای مجموعه جدید «خوشی زیاد»، ردی از خشونت وجود دارد. منشاء این خشونت چه بوده؟
ــ آلیس مونرو: من خودم تا وقتی که نوشتن مجموعه به پایان نرسیده، متوجه این موضوع نشدم. خودم میدانستم در اولین داستان مجموعه، خشونت حضور پررنگی دارد؛ در واقع حتی خودم هم نتوانستم آن را دوباره خوانی کنم. این داستان خیلی مضطرب کننده است... قصد من این نبود که موتیف (درونمایه) خشونت در این مجموعه وجود داشته باشد، ولی این خشونت در داستانهای این مجموعه وجود دارد و این وضعیت میتواند بدون آن که حواستان باشد، خود به خود اتفاق بیفتد... اولین داستان این مجموعه کپی بر ...
گفتوگو با پیمان اسماعیلی
رضا فکری: پس از تجربه نوشتن یک رمان ۲۲۹ صفحهای به نام «نگهبان» دوباره برگشتید به قطع داستان کوتاه. چه شد که در «همین امشب برگردیم» دوباره داستان کوتاه را پی گرفتید و سراغ همان فضاهای وهمآلود و مألوف «برف و سمفونی ابری» رفتید؟
پیمان اسماعیلی: البته عنصر وهم در داستان یکی از عناصر مورد استفاده من در ساخت داستان بوده. مثل عنصر خشونت برای یک نویسنده دیگر و یا عنصر جنسیت برای یکی دیگر. بنابراین دو مجموعه «برف و سمفونی ابری» و «همین امشب برگردیم» را نمیتوان شبیه هم دانست چون در هر دو از عنصر وهم استفاده شده. مثل این است که بگوییم دو داستان شبیه هم هستند چون در هر دو از عنص ...
گفتگو با محمدرضا بایرامی
رضا فکری: پس از پنج مرتبهای که «مردگان باغ سبز» با انتشارات «سوره مهر» به چاپ رسید چه شد که تصمیم گرفتید چاپ ششم کتابتان را با «افق» روی پیشخان ببرید؟
محمدرضا بایرامی: پیش از این من «پل معلق» را در افق به چاپ رساندهام. رمانی که در کارنامهی من اهمیت بسیار زیادی دارد از جنبههای مختلف. برای همین هم جزء مهمترین آثارم شمرده میشود. پل معلق داستان سرباز سرخوردهای است که بین زندگی و مرگ سرگردان است و نمیداند چه کار باید بکند. دنیای او بسیار سرد، افسرده، کمتحرک و درونی است. تجربههای مختلفی را در این رمان آزمودهام. مهمترین آنها نوع روایت داستان است. از آنجا که قرار ...
گفتگو با محمد محمدعلی
مصطفی علیزاده: آقای محمدعلی بحثی که میخواهیم باز کنیم، راجع به فضای حال حاضر ادبیات داستانیست که جوانها با یک کتاب میآیند و در واقع به شکل نادرستی حمایت میشوند. تعداد زیادی کتاب کار اولی در حال انتشار است. رونمایی هم که گرفته میشود، پنج نفر میآیند، پنج تا کتاب میخرند اما اتفاقی نمیافتد. در تهران کارگاههای داستان مثل قارچ رشد کردهاند و این تازه فقط بخشی از این کلاسهاست که از طریق اطلاعرسانیها به گوش بقیه میرسد. گروههای خیلی کوچکی در فلان مؤسسه یا فلان ارگان، کارگاههای داستان تشکیل دادهاند و جوانها دارند به جوانهایی که در همان سن و سال هستند، داستاننویسی ...
گفتگو با شرمین نادری
رضا فکری: مجموعه داستان «زار» را در ۲۲۷ صفحه به نشر سپردهاید، در حجمی فراتر از مجموعه داستانهایی که به طور معمول در این روزها منتشر میشوند. چه شد که این ۲۹ داستان را در یک مجموعه کنار هم گذاشتید؟ حاصل دورههای پراکندهی نوشتنتان هستند یا از ابتدا به قصد مجموعه نوشته شدهاند؟
شرمین نادری: جدا از این که کلاً آدم پرگویی هستم و همیشه باید در حال شاخهچینی و کوتاه کردن قصهها و نوشتههای خودم باشم، این مجموعه حاصل سالهای زیادی نوشتن است، ترکیبی از قصههای قدیمی خودم که در شهری دور و در تنهایی نوشتم و بخشی از داستانهای کوتاهم که در مجله کرگدن و چند روزنامه و مجله دیگر چ ...