گفتگو با کورش اسدی
برای ورود به بحث خوب است از داستان فارسی و احاطه شما به آن آغاز کنیم. تاجاییکه میدانم شما اشراف و احاطه خیرهکنندهای نسبت به داستان فارسی دارید و حتی آثار نویسندههای مهجورتر ایرانی، که شاید امروزیها اصلاً نشناسند یا آثار منتشرشده در خارج از ایران، را هم خواندهاید. نقدهایتان به دقیق و اساسیبودن شهرهاند و بعضی از مقالاتتان از داستانهایتان هم مشهورترند. مثل آن مقالهای که سالها پیش درباره بهرام صادقی نوشتید و در کارنامه چاپ شد با نام «در چمدان پیرمرد چه بود؟» یا کتابی که درباره آثار ساعدی و نگاه او به داستان نوشتهاید. حالا که به پشت سرتان نگاه میکنید و به داستانه ...
گفتگو با سر آرتور کانن دویل
این که همه نویسندگان همدیگر را قبول داشته و با هم موافق باشند طبیعی نیست. آنها هیچوقت موافق هم نیستند. ممکن است یک نویسنده گاهی وانمود کند کتاب نویسنده دیگری را دوست دارد اما همه اینها فریب دادن دیگران است. قلباً به چنین چیزی اعتقاد ندارد. او میداند که خودش بهتر میتوانست از پس کار بربیاید.
اوه، شما کاملاً در اشتباهید. کاملاً. اگر مجبور بودم منتقدانم را انتخاب کنم، یا همکارانم را انتخاب میکردم یا پسرمدرسهایها را.
من هم دقیقاً همین را گفتم. شما بقیه نویسندگان را هم ردیف پسرمدرسهایها میدانید. این بدتر از آن است که …
گوش کنید. یک نویسنده همکار میداند من ...
گفتگو با مارکتا مالیشوا
خانم مالیشوا، اگر میشود در مورد فعالیتهای انجمن کافکاشناسی توضیح دهید.
مارکتا مالیشوا: انجمن کافکاشناسی یک انجمن غیر دولتی است که در سال ۱۹۹۰ میلادی، بعد از انقلاب مخملی تأسیس شد. نمیخواهم بگویم کافکا اینجا شناخته شده نبود، ولی شرایطی وجود داشت که کارهای کافکا، در دوره کمونیستی منتشر نمیشد. چون کافکا در آثارش از تمامیتخواهان ابراز انزجار میکند و در داستان کوتاه «گروه محکومین»، فاشیسم و نازیسم را پیشبینی میکند.
او حتی در آن دوره با ادبیات نازی هم مخالف بود و در نتیجه کافکا بیشتر در خارج از جمهوری چک مشهور شد. به همین دلیل ما آمدیم و انجمن کافکاشناسی را تأسیس ک ...
گفتگو با ویرجینیا وولف
کمبات: ویرجینیا سپاسگزاریم از اینکه این مصاحبه را پذیرفتید، همچنین بسیار خوشحال هستیم که آنچه در دل دارید...
ویرجینیا وولف: فکر میکنم تمرینش خیلی گران تمام نمیشود (میخندد).
کمبات: پایه و اساس مقالهی اتاقی برای خود، کنفرانسی بود که شما در آن شرکت کردید. کنفرانسی با موضوع بسیار گستردهی «زنان و رمان»؛ ولی شما از کنار این موضوع وسیع عبور میکنید.
ویرجینیا وولف: بله دقیقاً؛ ولی من کسی نیستم که چیزی را رها کنم، من سعی میکنم پاسخی پیدا کنم. بهتر بود سراغ مدح و تحسین ادبیات ساکسونها میرفتم؟ یا مثلاً یک سخنرانی استادانه در باب جایگاه جنس زن در رمان ارائه میکردم؟ ...
گفتگو با ابراهیم گلستان
اگر روشنفکران را بهنوعی حد واسط بین مردم و حکومتها بدانیم، اکنون در جامعه ما از این منظر خلأیی احساس میشود. بهتعبیری گروههایی که صلاحیت این کار را ندارند، سعی دارند بهطرزی کاذب این حفره را پُر کنند که طبعاً تأثیر جریان روشنفکری را ندارند. اگر بخواهیم جریان روشنفکری اصیل را بررسی کنیم، شاید باید به گذشته بازگردیم تا از خلالِ نوعی رجعت به تاریخِ معاصرمان وضعیت امروز و این خلأ را درک کنیم.
- شما از جریان روشنفکری حرف میزنید، اگر من از شما بپرسم که چه کسانی در این جریان روشنفکر بودهاند، بهناچار نامِ کسانی را خواهید آورد که من مطلقاً به روشنفکربودنِ اینها اعتقاد ند ...
گفتگوی وی. اس. ناپیل و گراهام گرین
گراهام گرین به مدت دو سال در فرانسه زندگی میکرد، جایی که قوانین مالیاتی با سختگیری کمتری برای نویسنده اعمال میشود، کشوری آزاد که مسافرت در آن آسان است و سفر برای آقای گرین شصتوسهساله که هنوز، همانطور که خودش میگفت، دوست دارد احساس کند همچنان در مرز زندگی میکند، بااهمیت است.
گرین همواره نویسندهای سیاسی بوده؛ نویسندهای که به جنبشی بزرگتر از رویدادهای اتفاقی علاقهمند است. پیش از جنگ، مرزها، مرزهایی سیاسی بودند، حالا این خطوط تشویش و اضطراب هستند که همهجا گسترش یافتهاند. زمانی که من آقای گرین را ملاقات کردم، او برای مسافرتی چندروزه عازم سیرالئون بود و برای دیداری ...