گفتگو با تونی موریسون
در مورد عادات نویسندگیتان توضیح میدهید؟
من عادت ایدهآلی توی ذهنم دارم که تا بحال تجربه نکردهام و آن این است که نه روز متوالی مجبور به ترک خانه و جوابدهی به تلفنها نباشم و فضای بزرگی در اختیار داشته باشم – مثلاً یک میز بزرگ و جادار. من هر جا باشم با این فضای کم کارم را تمام میکنم (به فضای مربعی شکل کوچکی روی میزش اشاره میکند). همیشه میز کوچکی که امیلی دیکنسون روی آن مینوشت را بخاطر میآورم و وقتی به آن فکر میکنم لبخند میزنم. ولی همه چیزی که ما میخواهیم همین است: فقط همین فضای کوچک و اهمیتی ندارد سیستم فایلبندی چقدر پیشرفته باشد یا شما هرچند وقت یکبار آن را ت ...
گفتگو با جوجو مویز
چه انگیزهای از نوشتن دنباله کتاب «من پیش از تو» داشتید؟
صدای «لو» مانند صدای باقی شخصیتها من را ترک نمیکرد؛ بخشی از آن هم به این دلیل بود که خوانندهها میخواستند درباره لو و اینکه چطور او به تجربههای آنها مربوط میشود، صحبت کنند. بعد اینکه نوشتن فیلمنامه «من پیش از تو» به این معنی بود که او هر روز در ذهن من در رفتوآمد است. درنهایت، وقتی به خودم آمدم دیدم من هم همان سؤالی را میپرسم که دیگران میپرسند: «بعدش چه میشود؟»
رمان شما شامل شخصیتهایی میشود که حاشیهنشین هستند؛ یکی از شخصیتهای داستان آنها را «پسماند» توصیف میکند. چرا به آدمهایی علاقهمند شدید ...
گفتگو با پل استر
ناپدید شدن، بحران هویت، تنهایی، از دست دادن حافظه و بختآزمایی از مضامین همیشگی داستانهای شما بودهاند آیا در «کتاب اوهام» نیز این مضامین به چشم میخورند؟
هر نویسندهای در وسواسهای فکری خود به دام میافتد. شما فکر میکنید که مطالب را انتخاب میکنید، در حالی که این مطالب هستند که شما را انتخاب میکنند و وقتی وارد داستان میشوید، دیگر قادر به فرار از آن نخواهید بود. علاوه بر آن، نوشتن رمان یک کار علمی نیست.
نویسنده پا در راهی تاریک میگذارد. از آن پس باید کورمال کورمال در آن پیش رود و برای آن که به هدف برسد، نوعی کشف لازم است. این کشف با حذف و افزودن برخی مواردی که با ...
گفتگو با کورش اسدی
احمد غلامی: فضای رمان «کوچه ابرهای گمشده» اگرچه فضایی سیال است اما درنهایت داستان در یک دوره تاریخی خاص، اتفاق میافتد که از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر ما است. درواقع ما با نوعی گسست در فرهنگ، سیاست و در میان نسلها مواجهیم و بهتبع این رخداد همهچیز انگار دارد زیرورو میشود و تاریخ یا دورانِ دیگری فرامیرسد. این تاریخِ دگرگونه، آدمهای خودش، فضاهای خودش را دارد. رمان در چنین فضای ملتهب و پرتنشی روایت میشود و راوی نیز، آنطور که از نشانهها برمیآید روشنفکر-نویسندهای بالقوه یا دستکم کتابخوانی است که با این فضاها دمخور است. آدمِ معمولی نیست. آدمی است حساس به تغییرات وضع ...
گفتگو با پاتریک مودیانو
چه چیز باعث شد که نویسنده شوید؟
فکر میکنم چون هیچ کار دیگری بلد نبودم انجام دهم نویسنده شدم. شاید برخی از اتفاقات دوران کودکیام بر من تأثیر گذاشتند. یادم میآید وقتی فقط شش سالم بود پایان موهیکانها ۱ نوشتهٔ جمیزفنیمور کوپر را میخواندم و بیشتر قسمتهایش را هم متوجه نمیشدم. بااینحال، این رمان را به اتمام رساندم. احتمالا این علاقه به خواندن بر من آنقدر تأثیر گذاشت که بعدها در زندگیام نویسنده شوم. وقتی بزرگتر شدم، بعدازاینکه مدتی هم مطالعه کردم حتی سعی کردم برای پزشکی ثبتنام کنم؛ اما در آزمون علمیاش رد شدم. چون نوشتن تنها چیزی بود که بلد بودم، شروعش کردم.
چطو ...
گفتگو با پابلو نرودا
آقای نرودا، چرا اسمتان را عوض کردید؟ چرا پابلو نرودا را انتخاب کردید؟
یادم نمیآید. من فقط ۱۳، ۱۴ سالم بود. یادم میآید میخواستم نویسنده شوم و این پدرم را خیلی ناراحت میکرد. کلاً فکر میکرد نویسندگی برای خانواده و من تباهی میآورد؛ بهویژه فکر میکرد مرا به زندگی عبث و بیهودهای میکشاند. او دلایل خاص خودش را برای این طرز فکر داشت. من این دلایل را اصلاً قبول نداشتم. اولین اقدام تدافعی که در مقابل ایشان انتخاب کردم این بود که اسمم را عوض کنم.
کدام شاعران دنبال پست و مقام بالای سیاسی بودهاند و موفق شدهاند به آن برسند؟
دوره ما دوره حکومت کردن شاعران است؛ برای مثال ...