گفتگو با آلن دوباتن
آیا شما از تفکرات و احساسات خودتان برای نوشتن کتاب الهام میگیرید؟ یا آنکه برای پیدا کردن سوژه به دنیای اطرافتان نگاه میکنید؟
از خودم شروع میکنم، و به این فکر میکنم که چه چیزی مرا خوشحال و چه چیزی مرا ناراحت میکند. بعد کارم را از خودم به بیرون بسط میدهم، ولی نقطهٔ شروع شخصی و بیشتر درمانی است. من در مورد چیزهایی مینویسم که زیبا و یا حتی زشت هستند. نوشتن نوعی خوددرمانی است، جایگزینیست برای دیوانهبازی.
از وقتی کتاب اولتان «مقالههایی در مورد عشق» را در سن ۲۳ سالگی نوشتهاید، چه چیزی در این مورد یاد گرفتهاید؟
اینکه تفاوت زیادی بین عشق رمانتیک و عشق بعد از از ...
گفتگو با آلبر کامو
کامو در الجزایر متولد شد و بعدها به فرانسه آمد. کتابهای طاعون، سقوط، مرگ خوش و آدم اول ازجمله آثار او هستند. این نویسنده با یک نشریه فرانسوی درباره کتاب «بیگانه» مصاحبه کرده است که در زیر میخوانید:
چرا نام رمانتان بیگانه است؟
من نامی برای این رمان انتخاب نکرده بودم تا اینکه نوشتنش تمام شد. اسمش را بیگانه گذاشتم چرا که اعتقاد دارم این عنوان دربرگیرنده تم اولیه رمان است. شخصیت اصلی من، مرسو، مردی بیتفاوت است. عنوان کتاب مستقیماً به مرسو ارتباط دارد- به شکل مشخصتر چشمانداز لاقیدی که او به زندگی دارد. در کل رمان، او مدام درباره دیدگاه عقبافتادهای که دارد سخن میگ ...
گفتگو با استفن کینگ
#استفن_کینگ در ابتدای سخن به زمانی که روزانه صرف نوشتن میکند، پرداخت و گفت: من هر روز صبح ۱۵۰۰ کلمه مینویسم. پنج صفحه در روز، این بیش از هر چیز برایم اهمیت دارد. اگر نوشتن روزانهام را ترک کنم، در حد مرگ میترسم و فکر میکنم که رنگ نوشتههایم رو به محو شدن میرود.»
نویسندهی «رستگاری در شائوشنگ» در پاسخ به موضوع رمان جدیدش «سرزمین شادی» و نپرداختن به موضوعات وحشتآور در آن گفت: «من بهعنوان نویسندهی ژانر وحشت شناخته شدهام، اما همیشه به مردم میگویم تا زمانی که چک وصول نشود و خرج خانوادهام در نیاید، اهمیت نمیدهم شما مرا چه مینامید. اما هیچگاه خودم را اینگونه ندید ...
گفتگو با استیو تولتز
#استیو_تولتز در مصاحبهای در مورد خودش و کتاب #جزء_از_کل چنین میگوید:
«آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه مینوشتم. زمان بچگی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه مینوشتم و رمانهایی را آغاز میکردم که بعد از دو و نیم فصل، علاقهام را برای به پایان رساندنشان از دست میدادم. بعد از دانشگاه دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط میخواستم با شرکت در مسابقات داستاننویسی و فیلمنامهنویسی پولی دست و پا کنم تا بتوانم زندگیام را بگذرانم که البته هیچ فایدهای نداشت. زمانی که دائم شغل عوض میکردم یا بهتر بگویم، از نردبان ترقی هر کدام از مشاغل پایینتر میرفتم، برایم رو ...
گفتگو با استفانو بنی، نویسندهی ایتالیایی
شاید طنز و شوخی اصلاً در خون ایتالیاییها باشد؛ یکجور روحیه ملی که آنها را دوستداشتنی میکند. نمیدانم، اما آثاری که از این مردمان به دست ما رسیدهاست، اغلب این ویژگی را بازتاب میدهد؛ فیلمهایی که سالها پیش به اسم «فیلم ایتالیایی» در ایران معروف بود و کوچکترهای خانواده از دیدن آن منع میشدند یا آثاری که میباید جدی و حتی تلخ باشند، مثل خیلی از فیلمهای فلینی یا داستانهای موراویا، همه آنها در نهایت سطحی از طنز و شوخی را به نمایش میگذارند. به این فهرست اضافه کنید آثار داستاننویسان یا سینماگرانی مانند کالوینو، گوارسکی، پیرو کیارا، تورناتوره، بنینی و ... این طنز از کجا ...
گفتگو با ادوارد آلبی
یکی از جدیدترین نمایشنامههایتان اقتباس رمان «مالکولم» جیمز پِردی است. این اثر صددرصد به کار اصلی نزدیک شده. گذشته از فاجعه مالی و توقف سریع اجرای نمایش، این کار چقدر روی احساسات خودتان تأثیر گذاشت؟
میبینیم که دارید با ضربات شروع میکنید. خب، من برای تمام نمایشنامههایم حس اشتیاق دارم. من نه مرعوب بازتاب منفی رسانهها به «مالکولم» میشوم و نه نقد خوبشان بر بعضی دیگر از کارهایم. احساساتم نسبت به «مالکولم» را تغییر ندادهام. اقتباس کردن از کتابهای «پردی» را دوست دارم. به جز «جعبه شنی» که شاید یک استثنا باشد و اجرایش ۱۳ دقیقه طول میکشد، فکر نمیکنم هیچ یک از کارهایم به ...