گفتوگو با شهریار مندنیپور
در حال حاضر روی چی کار میکنید؟
یک رمان جدید. بعد از اینکه سانسور یک داستان عاشقانهی ایرانی در آمریکا مورد استقبال قرار گرفت، حس کردم وقت تغییر دیگری است ـ وقتش است که هر چه در کارنامهام دارم در ایستگاه قبلی رها کنم، و به جستجوی یک نوع تازهی نوشتن بپردازم؛ بیشتر ایستگاهی برای آرام گرفتن. به تعبیری، دارم سعی میکنم از شر آخرین نوشتهام خلاص شوم.
الان، سومین بار است که دارم سعی میکنم این رمان جدید را که در ایران میگذرد بنویسم. شخصیت اصلی رمان جدیدم مردی مبتلا به فراموشی است که دست چپش را در جنگ ایران و عراق از دست داده. او دارد سعی میکند گذشتهاش و هر آنچه را که ...
گفتوگو با فریبا وفی
خانم وفی، قهرمان رمان شما «ترلان»، از یک سو پر از امیدِ روزهای اول پس از انقلاب اسلامی است و از سوی دیگر با وضع مالی سختی روبهروست و تصمیم میگیرد پاسبان شود. خوانندهها نمای نزدیکی از دنیای شگفتانگیز و در عین حال پرتناقض دانشجویان نظامی زن میبینند. آیا شما خودتان این ماجرا را تجربه کردهاید؟
نه، من بهعنوان نویسنده نمیتوانم صرفاً به بازگویی تجربیات خودم اکتفا کنم. معمولاً داستانهایم را بر اساس آدمهایی که زمانی میشناختهام مینویسم ــ شخصیتهای اصلی «ترلان» هم از همین دست بودند. با وجود این، داستانها معمولاً نقاط غیرمنتظرهای دارند که من پیشبینی نکردهام. شخصیت ...
گفتوگو با احمد شاملو
شما دوران کودکیتان را در بلوچستان گذراندهاید. فکر میکنم به خصوص محیط بلوچستان از نظر طبیعتی و شرایط زیست در تکامل فکری شما و شعر شما تاثیر عمیقی داشته است.
بله درست است. نمیتواند غیر از این باشد.
میتوانید بیشتر توضیح دهید که در آن زمان چه مشاهداتی داشتهاید؟ مثلا در یکی از مصاحبه هایتان میگویید در آن زمان برای نخستین بار در کودکی با موسیقی آشنایی پیدا کردید و در همسایگی شما یک خانواده ارتشی بوده که دو تا از دخترها پیانو میزدند و این شما را سخت تحت تأثیر قرار داده.
بله، تنها نمیتوانم آن را بشکافم این حادثهای را که در زندگی من بسیار مهم بود. من خیلی بچه ب ...
گفتوگو با جمال میرصادقی
آقای #میرصادقی گویا رمان «رهایی» در اصل یک رمان حجیم بوده که این رمان فعلی بخشی از آن است که سانسور شده؟
درست است. چند سال پیش رمانی با عنوان «آسمان رنگرنگ» از من برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد رفت و بعد از نزدیک به دو سال با اصلاحیههای بسیار برگشت؛ اصلاحیههایی که جان اثر را میگرفت و ساختارش را به هم میریخت. و عملا انتشار آن را ناممکن میکرد. رمان دو بخش داشت. بخش ابتدای آن در ایران میگذشت و بخش بعدی در انگلستان. در اسفند ۱۳۹۰ مسئلهیی موجب شد که من باز به سراغ این رمان بروم و متوجه شدم اصلاحیههای بخش اول زیاد صدمهیی به رمان نمیزند. آن را بازنویسی کردم، شد رم ...
گفتوگو با سیمین دانشور
در آستانه نود سالگی زندگی را چطور می گذرانید؟
کاری نمی کنم.
تلویزیون نگاه می کنید؟
هر چی باشد نگاه می کنم. فیلم. سریال.
اخبار تلویزیون هم نگاه می کنید؟
نه حوصله ش را ندارم.
تلویزیون ظاهرا چندین بار خواسته با شما مصاحبه کند و کتاب هایتان را نقد و معرفی کند. مثل اینکه شما قبول نکرده اید.
خیلی گفته اند. نه. قبول نکردم.
چرا؟
خب دیگر حوصله ندارم. الان جوان ها باید کار کنند.
جوان ها را که نمی گذارند کار کنند. توقیف شان می کنند.
این دیگر مشکل خود جوان هاست. باید تلاش کنند.
روزنامه ها را می خوانید؟
نه.
چرا نمی خوانید؟
اگر بیاید می ...
گفتوگو با ابوتراب خسروی
با چه هدفی تصمیم گرفتید سراغ آثار عمیق سهروردی بروید و داستانهای امروزیتان را با نگاه به ادبیات غنی عرفانی بنویسید؟
باور من این است که ادبیات داستانی امروز به نحوی از منابع فرهنگ مکتوب ما تغذیه شود. مضامینی که فیالمثل در آثار شیخ اشراق وجود دارد، از فرهنگ مکتوب ایرانی برآمده و طبعا اگر در وضع معاصر به آنها فکر شود، بازتاب و باز تولیدی ایجاد میکند که بشدت تاثیرگذار خواهد بود.
به نظرتان مجموعه داستان شما موجب میشود خواننده ناآشنا با سهروردی، انگیزهای پیدا کند برای یافتن و خواندن آواز پر جبرئیل و لغت موران و...؟
احتمالا حس کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد و البته ا ...