گفتوگو با ترومن کاپوتی
کی و کجا بود که مطمئن شدید میخواهید نویسنده شوید؟
برای من واضح بود که میخواهم نویسنده شوم. اما تا سن پانزده سالگی هنوز مطمئن نبودم. در همین سن و سالها بودم که برای مجلات و روزنامهها داستان میفرستادم. البته که هیچ نویسندهای اولین تجربههایش را فراموش نمیکند. اما یکی از بهترین روزهای زندگی من وقتی بود که هفده ساله بودم؛ همان روزی که توانستم جملهها و عبارتها را پشت سر هم بیاورم و بنویسم.
اولین چیزی که نوشتید چه بود؟
داستان کوتاه. و هنوز هم محور اصلی سؤالات من در مورد همین داستان است. اگر همهچیز مهیا و جور باشد نوشتن داستان کوتاه به مراتب مشکلتر است و جزئیا ...
گفتوگو با قاسم کشکولی
این نویسنده و برگزیده بخش رمان جایزه «مهرگان ادب» در گفتوگو با ایسنا درباره تأثیر این جایزه بر کتابش اظهار کرد:
ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم تأثیر جایزهها مثل کشورهای خارجی باشد؛ زیرا شرایط کشور ما با آنها قابل مقایسه نیست. قطعاً جایزهها بر روی فروش کتاب و جذب مخاطب تأثیر دارد زیرا کارکرد جایزهها همین است؛ جذب بخش بزرگتری از خوانندهها. جوایز مرز بین خوانندههای حرفهای و خوانندههای عام را میشکنند، گستره بیشتری را دربر میگیرند، مخاطبان بیشتری را جذب میکنند و ازاینجهت تأثیرگذارند.
او در ادامه افزود:
در دورههای گذشته زمانی که کتابی برنده جایزه «مهرگا ...
گفتوگو با محمدعلی اسلامی ندوشن(2)
شرحی دربارهی نویسندگی، موضع اجتماعی و نوشتههای خود بگویید.
چنان که می دانید، کار را از شاعری آغاز کردم. ده دوازده ساله بودم که چیزهایی به نام شعر به هم میبافتم، به سبک قدیمیها. تنها پس از آمدن به تهران تغییر جهت دادم و به سرودن شعرهایی پرداختم که آن زمان ”نو“ حساب میشد. بعضی از این قطعهها در سالهای 1325 و 1326 در مجلهی سخن نشر شد. گمان میکنم که من در آن دوره جوانترین همکار سخن بودم. پس از آن، همهی این شعرهادر مجموعهای انتشار یافت که گناه نام داشت و بعدچشمه. ولی از بیست سال پیش به این سو دیگر هرگز نخواستهام که شعرهایم تجدید چاپ شود. چون برای ادامهی تحصیل به ...
گفتوگو با محمدعلی اسلامی ندوشن(1)
مختصری از زندگی و تحصیلات خود را بیان کنید. بگویید که در چه محیطی زندگی کردهاید و چه خواندهاید؟
من در ندوشن که دهکدهای است در صد کیلومتری غرب یزد به دنیا آمدم. ندوشن جایی است دورافتاده و ناآباد که مردم آن میبایست با عسرت زندگی خود را تأمین کنند. خانوادهی من جزو اعیان ندوشن بود، ولی با سنت دهقانی: بادامهایی که جد پدری من با دست خودش نشانده بود، ما از آن میخوردیم، و هنوز هم شاید بعضی از آن درختها بر سر پا باشند.
یکی از خوشوقتیهای من در زندگی آن است که خانوادهی من نه متشرع بود و نه دیوانی، که مظلمهای بر دوش گیرد، جزو مردم میانه حال این کشور به شمار میرفتند و ز ...
گفتوگو با فیض شریفی
میتوان گفت آتشی نیمای جنوب است؛ یعنی یک نوع بومیگری یا دیارگرایی بسیار شدید در آثار او دیده میشود. این بومیگرایی شامل توجه به مکانها و مناطقی مانند بوشهر و عسلویه است که خودش در فضای آنها زندگی و تنفس کرده است. این فضاها را بخصوص در «آهنگ دیگر» که اولین کتاب و بهترین کار اوست، بهشدت احساس میکنیم و میبینیم که از بس این فضاها را زیبا ترسیم کرده، چیزی برای شاعران جنوب باقی نگذاشته است.
او افزود:
من برای نوشتن کتاب «شعر زمان ما» درباره آتشی، دو ماه تحقیق میدانی میکردم و برای این کار مرتب در سفر و رفتوآمد بودم. در این سفرها متوجه شدم که چرا آتشی اینقدر طبیعت ...
گفتوگو با رضا براهنی
آقای دکتر براهنی، با سپاس بسیار از موافقتتان برای این گفتوگو، با توجه به اقامت چندماههی جنابعالی در اروپا و امریکای شمالی اوضاع فرهنگی را در این سوی آبها چگونه میبینید؟
چیزی به نام مهاجرت و ادبیات مهاجرت وجود دارد که من هنوز آثار برخاسته از آن را خوب مطالعه نکردهام تا راجع بدان قضاوت کنم. نبودن یک سقف واحد بالا سر این همه اثر، به نتیجه رساندن تحقیقهای کوتاه مدت را محال میکند. در این تردیدی نیست که در هیچ دورهای، تاریخ ایران، این همه تحصیل کردهی مهاجر در خارج از ایران نداشته است. نبودن امکان چاپ و پخش کتاب و مجله از کشوری به کشوری دیگر، اطلاع یافتن نویسندهها و ...