گفتوگو با گلی ترقی
در اینباره بیشتر توضیح دهید. ترقی هم در پاسخ این پرسش، ابتدا گفت:
بخشی از هنر در خانوادهها ارثی است. خانوادههایی داریم مثل خانواده باخ، که همگی موسیقیداناند. پدر من مجلهی «ترقی» را داشت و همیشه هم سر و کار من با مجله بود و کتاب و پدرم هم که خودش قصههایی مینوشت، قصههایی مخصوص خودش و گاهی مادرم عصبانی میشد و به من میگفت که حق نداری این قصهها را بخوانی. من هم که میخواندم. آن موقع روزنامه بود، مثلاً تهران مصور، بنابراین من مدام در روزنامه و مجله بودم و پدرم را میدیدم که نشسته است و مینویسد.
انشاءهایم همیشه بیست بود ولی ریاضیاتم خیلی بد بود
وی افزود:
ا ...
گفتوگو با علی چنگیزی
این داستاننویس در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی دلایل استقبال از ادبیات ترجمه گفت:
به نظرم باید دربارهی این موضوع به گونهای دیگر سخن گفت و باید این سؤال را پرسید که چرا از ادبیات ایرانی اصلاً استقبال نمیشود. اگر بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، باید به چند دلیل اشاره کنم؛ باید بگویم تجربهی زیستهی نویسندهی ایرانی کم است. همچنین موضوعی که حتا در کتابهای خوب ما دیده نمیشود، این است که تبلیغ برای کارهای فارسی از کارهای فرنگی کمتر است. مترجم وقتی کتابی را ترجمه میکند که مشهور است، تبلیغ پشت این کتاب به زبان فارسی هم میآید.
دلی ...
گفتوگو با فتحالله بینیاز
#فتح_الله_بینیاز نویسنده و منتقد ادبی 12 مهرماه 1394 در سن 67 سالگی از دنیا رفت. او زادهی شهر مسجدسلیمان بود و در رشتهی برق از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شده بود، با این حال تا آخرین روزهای زندگیاش در قامت نویسنده و منتقدی فعال به فعالیت پرداخت. او همواره به شدت درگیر مسائل و مباحث مربوط به ادبیات و به خصوص نقد ادبی بود. به مسائل و بیشتر مصائب ادبیات در ایران توجه زیادی داشت و از این جهت در یادداشتها و مصاحبههایش همواره به نقد اوضاع ادبیات و به خصوص ممیزی کتاب میپرداخت. او چندین دوره دبیر و داور جایزهی مهرگان ادب بود، اما بعدتر اعلام کرد به خاطر مشکلات جسمی و ...
گفتوگو با امیرحسن چهلتن
شما سهسال بعد از کودتای ۲۸ مرداد به دنیا آمدید، از فضای بعد از کودتا و دوران کودکیتان بگویید.
خانه پدربزرگ من در خیابان باغ سپهسالار در شاهآباد بود و این همان منطقهای است که در تمام مدت کودکی و نوجوانی با آن مأنوس بودم. من و خواهر و برادرم به دبیرستانی در آبسردار نزدیک مجلس میرفتیم. در دوران کودکی، من چیزی راجع به حالوهوای کودتا یا عواقب آن نمیتوانستم بفهمم بهخصوص که سیاست کموبیش در خانه ما موضوع ممنوعهای بود و لابد همین باعث میشد تا من به مسائلی که در بیرون از چارچوب خانه میگذشت، حساس بشوم.
پدر من معتقد بود که «سیاست پدر و مادر نداره» و تجربه زندگی نیز ...
گفتوگو با امیرحسن چهلتن
«تالار آیینه» و «مهرگیاه» که هر دو اخیراً تجدید چاپ شدهاند، کارهایی هستند که اگر اشتباه نکنم وقتی سالها پیش برای اولینبار چاپ شدند، پشت سرهم درآمدند. یعنی اول «تالار آیینه» چاپ شد و بعد «مهرگیاه» ...
بله پشت سر هم چاپ شدند، اما تاریخ انتشارشان هفتسالی با هم فاصله دارد. تالار آیینه سال ۶۹ مجوز گرفت و سال ۷۰ منتشر شد، ولی “مهرگیاه” خورد به دورهای که آقای میرسلیم وزیر ارشاد بود، دورهای که کتابها به سختی مجوز میگرفتند و من هیچ کتابی نتوانستم منتشر کنم. برای همین “مهرگیاه” ماند تا دوره اصلاحات و بالاخره در سال ۷۷ منتشر شد.
از طرفی این هردو کتاب، رمانهایی بود ...
گفتوگوی جمعی از نویسندگان
شیوا مقانلو: خوشحالم که در جمع دوستان حرفهای هستم تا دربارهی نویسندهای صحبت کنیم که شخصیت مهمی در ادبیات است ولی شاید تا به حال اینطور به شکل متمرکز دربارهاش صحبت نشده است.
من گراهام گرین را آدم قرن بیستم مینامم؛ از آنجاییکه تولد و مرگش ابتدا و انتهای قرن بیستم است (1991-1904) در حدود 90 سال زندگیاش در این قرن چهار اتفاق مهم سیاسی را تجربه میکند که هر چهار اتفاق به وفور در داستانهای کوتاه و رمانهای او تکرار میشود. این چهار اتفاق جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ سرد بین امریکا و شوروی و جنگ سرد بین امریکای شمالی و امریکای لاتین (دعواهایی که امپریالیسم امریکا ...