#ایزاک_آسیموف یکی از بزرگترین نویسندگان داستانهای علمی و تخیلی قرن ۲۰ میلادی است که همراه با خانوادهاش در جوانی به آمریکا مهاجرت کرد.
آسیموف در سال ۱۹۲۰ میلادی در اتحادیه جماهیر شوروی متولد شد. پدرش که بعد از انقلاب روسیه نگران آینده فرزندان بود و نمیدانست در آشوبهای پس از انقلاب چه بر سرشان میآید تصمیم گرفت همراه با خانواده به آمریکا مهاجرت کند تا در آنجا فرزندانش را بزرگ کند.
ایزاک آسیموف در زندگینامهی خود با عنوان «زندگی خوبی بود» از آن سالها اینطور یاد کرده است:
«در سال ۱۹۲۲ بعد از آن که خواهرم مارسیا متولد شد پدرم تصمیم گرفت که به آمریکا مهاجرت کنیم. مادرم ...
آدام کیرش، تبلت —
نخستین سالگرد ادبی سال ۲۰۱۹ یکی از بزرگترینها است: اول ژانویه، صدمین زادروز #جی_دی_سلینجر بود. (انتشارات لیتل برون به همین مناسبت چهار کتاب از او را در یک مجموعه بازنشر کرده است). در تاریخ ادبیات، صد سال مدت زمانی طولانی محسوب میشود، بهعنوان نمونه فاصلهی سلینجر از نوزادی متولدشده در سال ۲۰۱۹، به اندازهی فاصلهی خود او از #هرمان_ملویل است. با این حال، انگار او به اندازهی نویسندگان همنسلش از ما دور نیست، نویسندگانی همچون #سال_بلو، #نورمن_مِیلر یا #جان_آپدایک، که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به شهرت رسیدند. تکلیف ما به عنوان خواننده با این نامها ...
نوامبر سال ۱۹۹۸ در یک روز پاییزی شهر کورنیش ایالت نیوهمپشایر آمریکا کسی در خانهی #جی_دی_سلینجر پیر و منزوی را زد. خدای من! چهطور یک نفر همچین اجازهای به خودش داده؟ آنهم خانهی «جی.دی. سلینجر»، کسی که بارها با تفنگ ششلول از غریبههایی که سرزده رفتهاند تا احوالش را بپرسند یا دزدکی به خانهاش سرک بکشند، استقبال کرده است. نویسندهای که دور تا دور خانهی آلونک مانندش حصار کشیده تا کسی از دیوار خانهاش بالا نرود و فضولی نکند چرا که کم نیستند چنین آدمهایی در ایالات متحده و چه بسا دنیا که میمیرند برای دیدن حتی یک لحظهی این نابغهی داستاننویسی آمریکا. «سلینجر» از سال ۱۹۵۳ ...
به چنین آدمی چطور میشد اعتماد کرد وقتی که میگفت: «اولاً من اگر مجله داشتم، هیچ وقت یک ستون را به یادداشتهای زندگینامهای نویسندهها اختصاص نمیدادم... من برای چند مجله یادداشت زندگینامهای نوشتم و شک دارم که در آنها حرف راستی زده باشم.» خب اینها شایعات و حواشی زندگی سلینجر است. اگر جاییاش را نتوانستید باور کنید (مخصوصاً آنهایی که شخصیتر است) خیلی به خودتان فشار نیاورید، سلینجر به خالیبندی و چاخانگوییاش افتخار میکرد.
- یک خانه 99 جریبی ویلایی، مشرف به پنج ایالت آمریکا بالای یک تپه، جایی بود که سلینجر رنگپریده، پشت یک میز دراز مینشست و تلقتلق روی دگمههای ...
#سلینجر از آن نویسندههای مرموزی است که اطلاعات کمی از زندگیاش داریم. او سالهای پایانی عمرش را در انزوای کامل سپری کرد و شاید همین امر باعث شد سرک کشیدن به دنیای مخفی خالق «ناتور دشت» اینچنین برای خوانندگانش جذاب باشد.
«توماس بلر» که کتاب «جی.دی. سلینجر، هنرمند فراری» را نوشته است، میگوید: وقتی داشتم این کتاب زندگینامهای را مینوشتم، پیش «رناتا آدلر» رفتم، او به من گفت: «هرچه میخواهی دربارهی سلینجر بدانی در آثارش هست. ابزار تو، فهمیدن این آدم و کارهایش است.»
مطالب زیادی حول محور زندگی و کارهای ادبی سلینجر نوشته شده، چند فیلم دربارهاش ساخته شده و تصور میشود حرف ...
بین شاعران معاصر ما صدای #فروغ و #سهراب به هم نزدیک است. سهراب بهترین شعرهای خود را در اواخر عمر فروغ و بعد از او سرود و به احتمال این سهراب بود که زبان روان و لحن صمیمی را از فروغ آموخته بود.
این هر دو شاعر احترام خاصی برای یکدیگر قائل بودند. سهراب در شعرهای خود به فروغ اشاراتی دارد. در «ندای آغاز» میگوید:
چیزهایی هم هست، لحظههایی پر اوج
مثلاً شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت... که شاید اشارهای به این سطور «تولدی دیگر» باشد:
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم تخم خواهند گذاشت
سهراب در شعر مستقلی موسوم به «دوست» عواطف و ...