گفتوگو با جان آپدایک
آقای آپدایک، با یک سؤال کلیشهای شروع میکنیم. از کودکیتان برایمان بگویید و مختصری درباره زندگی در خانوادهای بزرگ که پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ با هم در آن زندگی میکردند حرف بزنید.
دورانی که من در آن متولد شدم، سال 1932، اوج رکود اقتصادی در آمریکا بود و زندگی بسیار سخت میگذشت. من به همراه والدینم و والدین مادرم زندگی میکردم. والدین مادرم مالک خانه و مزرعه بزرگ آن بودند و پدرم هم در مزرعه و هم خارج از آن کار و خرج ما را تأمین میکرد. هر خاطرهای که از دوران کودکیام به یاد میآورم، در پسزمینه آن شرایط سخت معیشتی به چشم خواهد خورد و همواره پدرم در هیات مردی که ش ...
گفتوگو با فرزانه طاهری
کمی درباره فعالیتهایی که در حال حاضر انجام میدهید صحبت کنید.
در حال حاضر مشغول ترجمهی دو اثر هستم که نمیتوانم از آنها نام ببرم. همچنین در حال به پایان رساندن آخرین کارهای مجموعهی جدید #کافکا هستم. در واقع دوباره داستانِ «مسخ» را از ترجمهی جدید انگلیسی که بر اساس نسخه شناسی و دستنوشته های کافکاست ترجمه کرده ام. به نظرم از لحاظ دقتی که کافکا در این اثر به کار برده و قراری که با خودش گذاشته برای این که داستان حتی یک سوزن از خط خود خارج نشود؛ میتواند درس خوبی برای داستاننویسان ما باشد؛ اینکه چقدر حواسش بوده که هرجا لازم است فاصله از راوی را رعایت کند، کجاها قیدی ی ...
گفتوگو با هوشنگ گلشیری
آقای #گلشیری چرا نمینویسید؟
آخرین رمان من دیماه گذشته تمام شد. این کار را از سال ۱۳۶۳ شروع کرده بودم. وقتی از ایران میرفتیم، دو فصل آن تمام شده بود، یک فصل دیگرش تایپ شده بود و یک فصل هنوز روی نوار بود و در هشت، نه ماهی که آنجا بودم توانستم بخشهایی را که روی نوار نبود، تایپ کنم و آخرین روتوشها را انجام دادم. از همسرم خواستم کار را بخواند که خواند. اثر را را دیسکت به سوئد فرستادم و آنجا چاپ شد. عید نوروز بیرون آمد. در حال حاضر هم چهار پنج کار دستم است و روی آنها کار میکنم، نقد مینویسم. کمی گیج هستم. نمیدانم چه کنم.
چرا این کار را در سوئد چاپ کردید؟
فکر کردم ...
گفتوگو با شروین وکیلی
چرا زمانی که یک معضل عمومی پیش میآید مردم ما به یکباره احساس هراس میکنند و به جای همدلی به قحطیها و احتکار دامن میزنند؟ به عبارتی با انتشار با کتاب «خلقیات ما ایرانیان» این سؤال پیش آمد که شاید ریشه بسیاری از مشکلات خودمان هستیم. تا چه اندازه با این موضوع موافق هستید؟
حقیقتش را بخواهید مخالف سرسخت گفتمانی هستم که آن را در جامعهشناسی هویت ایرانی «خلقیاتنویسی» مینامیم و سرآغازش همانطور که گفتید کتاب جمالزاده است. بعد از جمالزاده زنجیرهای از متون مشابه را داریم که از «سازگاری ایرانی» مهندس مهدی بازرگان شروع میشود و به «جامعهشناسی خودمانی» آقای حسین نراقی میرسد و ...
گفتوگو با عالیه عطایی
عطایی درباره نگارش این رمان که در سال ۹۳ به چاپ رسیده و چندی قبل او را به جایزه مهرگان ادب رسانده است، گفت:
همزمان با نوشتن آخرین داستانهای مجموعه «مگر میشود....»، نوشتن این رمان را شروع کردم اما ایده و خط اندیشهای که دنبال میکردم، تا حدودی از هم گسیخته بود. اما در ادامه، سر و شکل گرفت و شد «کافور پوش».
وی درباره داستان این رمان که روایتگر مردی است که دنبال خواهر دوقلوی خود میگردد، افزود:
داستان این رمان، خیلی رئالیسم نیست چراکه شخصیت مرد دنبال چیزی میگردد که وجود ندارد؛ اما طوری آن را میجوید که انگار هست! خودش به بودن آن باور دارد و به مخاطب این باور ر ...
گفتوگو با حامد اسماعیلیون
کارنامه ادبی شما به ما میگوید در سالهای گذشته جزو نویسندگان موفق کشورمان بودهاید. شما بیشتر دندانپزشکی کردهاید یا نویسندگی؟ (از لحاظ اختصاص زمان به این دو کار)
جمله ابتدایی نشانه لطف شماست اما اگر بخواهم در مورد نویسندگی و دندانپزشکی توضیح بدهم آن را به دو قسمت تقسیم میکنم، ایران و کانادا. در نُه سالی که در ایران کار کردهام بیشتر به نویسندگی پرداختهام به طور متوسطِ نصفِ هر روز اما پس از مهاجرت بخشِ دندانپزشکی چربیده و شرایط زندگی باعث شده اوقاتِ بیشتری صرف کار دندانپزشکی بکنم هرچند نوشتن همچنان ادامه دارد.
شما در شهرهای مختلف ایران زندگی، تحصیل و کار کردهاید. ...