گفتوگو با حسین مرتضاییان آبکنار
عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک! اسم متفاوتی است. شما هم حتمن موافقید. اندیمشک در این داستان چه نقشی دارد؟
دلیل اصلی انتخابِ این اسم این است که من بیست سال پیش، روی پلههای راهآهن اندیمشک نشسته بودم و دیدم که خون از پلهها بالا آمد.
اندیمشک اسم زیبایی است و خب بخش مهمی از داستانِ من در این شهر میگذرد. زمانی که سرباز بودم، هر وقت از تهران میآمدم منطقه، در اندیمشک از قطار پیاده میشدم. اگر زود رسیده بودم، یک ساعتی در ایستگاهِ صلواتی میماندم و شاید صبحانهای هم میخوردم. چهل و پنجاه و شصت روز بعد هم که میخواستم برگردم تهران، مدتی در اندیمشک بودم تا قطاری برسد و مرا ...
گفتوگو با جلالالدین کزازی
استاد میرجلالالدین کزازی میگوید:
اگر آیینها و هنجارهای زبانی را پاس نداریم بیگمان زبان بدینگونه آن پیکره سنجیده و بهآییناش را از دست خواهد داد و اندک اندک به آمیزهای از واژهها که هیچ پیوند ساختاری و سنجیدهای با هم ندارند فرو خواهد کاست، و کارایی زبان از دست خواهد رفت و مرگ زبان آغاز خواهد شد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی درباره اینکه عدهای معتقدند غلطنویسیهای رایج در زبان فارسی، آسیبی به زبان نمیزند و بخشی از پویایی زبان است، اظهار کرد:
این مایه شگفتی است که کسی چنین دیدگاهی داشته باشد که اگر ما زبان را به گونهای نادرست به کار ببریم آسیبی به آن ...
گفتوگو با اکرم پدرامنیا
پیش از هرچیز دربارهی نام دقیق این کتاب جیمز جویس بگویید؛ «اولیس» یا «یولسیز»؟
در ایران که به «اولیس» معروف است، اما به دلایلی که یکی از مهمترین آنها را در این فرصت کم توضیح میدهم، تصمیم گرفتم تلفظ خود نویسنده، یعنی «یولسیز»، را حفظ کنم. جویس در این رمان الگوهای اسطورهای هومری را بهکار میبرد و اسم رمان و اسامی فصول آن را از اسم شخصیتی از شخصیتها یا فصلی از فصول «اودیسه»ی هومر برمیگزیند. نکتهی مهم در این است که جویس اسامی همهی شخصیتها و الگوهای اسطورهای هومری را مطابق با تلفظ یونانی آنها ضبط کرده، بهجز اسم خود رمان، که همان اسم پادشاه افسانهای یونان و قهرما ...
گفتوگو با اکرم پدرامنیا
خانم پدرامنیا همانطور که می دانید کشیدن وقایع تاریخی به رمان و خط سیر داستان و پیرنگ را آرام آرام از لایهها و دورههای تاریخی عبور دادن کار بسیار مشکلی است، از آن جهت که یک خطر متن را تهدید میکند و آن برجسته شدن وقایع تاریخی و چیره شدن آن خط داستان فرعی به خط داستان اصلی است. سئوال من در ابتدا این است که وسوسه نمیشدید کمی خط روایت و داستان را به سمت رخدادهای تاریخی و سیاسی مستتر در داستان ببرید؟ مثلن آن دسته و گروهی که فرهاد در آن عضو بود و در جایی از نامههای ستاره به درگیری و کشته شدن دوستان فرهاد و ستاره اشاره میشود. خود من انتظار داشتم بیشتر از این به سمت رخدادها ...
گفتوگو با فرزانه کرمپور
کتاب «علائم حیاتی یک زن» اولین رمانی است که با تجربه مشترک سه نویسنده زن نوشته میشود. درست است؟
بله، در ایران این اثر اولین تجربه مشترک سه نویسنده است. اما در خارج از ایران تا آنجا که من تحقیق کردم رمان مشترک به صورت اپیزودیک نوشته شده است. در فرانسه یک رمان 13 اپیزودی توسط 13 نویسنده نوشته شده است.
ولی این اثر به نوعی اپیزودیک هم بود. چون هر داستان متعلق به سه شخصیت بود با داستانهایی متفاوت.
نه «علائم حیاتی ...» یک داستان اپیزودیک نیست. چون اگر اپیزودیک باشد باید هر کسی فصلی از یک کار را بنویسد و ممکن است آن کار در نهایت یک پایان مشترک داشته باشد یا نداشته باشد. ...
گفتوگو با شهرنوش پارسیپور
خانم پارسیپور، اگر میخواستید در چند خط برای یک ناآشنا شهرنوش پارسیپور را تصویر کنید چه میگفتید؟
میگفتم که من یک ایرانی هستم و اطمینان دارم خوننژاد زرد، نژاد سامی و نژاد آریائی در رگهایم جاری است. من فارسی زبانم.
پس زن بودن و نویسنده بودنتان هیچکدام اساسی نیستند.
حالا چرا. امّا قدیمتر به طور کلی متوجه مسئله زن و مردی نبودم و فکر میکردم انسان انسان است. البته از این بابت خیلی صدمه خوردم. من از خودم تعریف انسانی داشتم ولی در ارتباطات اجتماعی متوجه میشدم که خیر من یک زنم و زن جای معین و مشخصی دارد. این برایم باعث خیلی سرخوردگیها شده. ولی حالا میدانم که ...