فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

دست چپم داره منو می کشه

ادبیات

مترجم :

این رو به رویی مهیب، بالاخره صورت خواهد گرفت و موج ناآرام زندگی به صخره ی کهنه کارِ مرگ خواهد خورد. ما برخورد فیلسوفان با مرگ را دیده ایم و خوانده ایم: نوشته های مهم هایدگر، شعرهای خیام، آخرین سخنان سقراط. ما برخوردِ شجاعانه ی قهرمانان با مرگ را هم شنیده ایم و خوانده ایم. اسطوره های رستم دستان، آرش کمانگیر و بابک خرمدین را خوانده ایم که چطور هیبت مرگ را به چالش کشیده اند.
"دست چپم داره منو می‌کشه"، شرح ‌رو‌به‌رویی با مرگ بدسرشت است. اما نه روبه‌رویی فیلسوفانه سقراط و خیام نه روبه‌رویی قهرمانانه رستم و آرش، بلکه رودرویی انسان‌های عادی، آنها که متهم به قتل اند، آن هم نه قاتلان حرفه ایِ زنجیره ای؛ بلکه قاتلان آماتوری که "به خاطر یک مشت دلار" پایشان به اتاق گاز باز شده است.
این کتاب، آخرین جملات انسان‌های معمولی است آدم هایی که حالا در اتاق گاز، در ایالت تگزاس آمریکا، در چند ثانیه ایِ مرگ قرار گرفته اند. عموما دعا می‌کنند، طلب بخشش می‌کنند به خانواده و حامیان شان ابراز محبت می‌کنند، می‌گویند که پشیمان‌اند می‌گویند که بی‌گناه اند می‌گویند که اعدام رسم غیر انسانی‌ای ست.
اکثر این آدمهای معمولی سالهای زیادی پیش از اعدام را در بند اعدامی‌ها گذرانده اند. همگی می‌گویند در این مدت ذیل الطاف مسیح یا خداوند قرار گرفته‌اند و حالا پاک و سبک از دنیا می روند.
"دست چپم داره منو می کشه" اصلا حال شما را خوب نخواهد کرد، این کتاب من و شما را با آخرین لحظه از زندگی آدم هایی آشنا خواهد کرد که ما چیزی ازشان نمی‌دانیم. نه سلبریتی اند نه دانشمند ، نه سیاستمدار. آدم‌های عادی، مجرمین آماتور!
این کتاب که توسط محمود فرجامی و فرزانه احمدی ترجمه و توسط نشر روزنه منتشر شده، ما را در برابر چند چالش اخلاقی قرار می دهد. وقتی شرح جرم قاتل را می‌خوانیم، وقتی می‌خوانیم که با چه بی رحمی مقتول را کشته است و بعد وقتی مواجهه‌اش با مرگ را می‌خوانیم، پشیمانی‌اش، آه و افسوس و داغ و دریغ‌اش را می‌خوانیم، به کارآیی و لزوم مجازات اعدام مشکوک می‌شویم و از خودمان می‌پرسیم: پس جنبه‌ی اصلاح‌گرانه‌ی این مجازات کجاست؟
نوشته را با جمله حیرت انگیز 'کنث آ بروک' یکی از اعدامیان کتاب تمام می‌کنم و هنوز نمی‌دانم یک انسان چطور می‌تواند در هفت دقیقه‌ی آخر زندگی‌اش اینطور پذیرای مرگ باشد، حرافی نکند و به پیشباز برود:
"حرفی ندارم، آماده ی مرگم"

آرش رمضانی (دانش آموخته روانشناسی بالینی)



محمود فرجامی
محمود فرجامی محمود فرجامی (متولد ۴ خرداد ۱۳۵۶) روزنامه‌نگار، نویسنده، مترجم، طنزپرداز و پژوهشگر طنز ایرانی است.

کتاب های مشابه