صد سال تنهایی
رمان صد سال تنهایی (Cien años de soledad) نوشته گابریل گارسیا مارکز نویسنده مشهور کلمبیایی است. این رمان اولین بار در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین و به زبان اسپانیولی منتشر شد و در سال ۱۹۸۲ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد و تاکنون به ۳۷ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. در ایران نیز ترجمههای مختلفی از این کتاب موجود است که در این میان کیومرث پارسای (انتشارات آریابان) و کاوه میرعباسی (انتشارات سرای نیک) این کتاب را مستقیما از اسپانیایی به فارسی برگرداندهاند، سایر ترجمهها از زبان انگلیسی به فارسی است که شناختهشدهترین آنها ترجمه بهمن فرزانه (انتشارات امیرکبیر) به گفته خوانندگان ترجمه خوب و روانی است.
بسیاری، رمان صدسال تنهایی را شاهکار دنیای ادبیات و رمان میدانند، رمانی که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده، سبکی که در آن رابطه علت و معلولی به شکل منطقی برقرار نیست و بسیاری از وقایع با بهرهگیری از عناصر ماورالطبیعه روایت میشوند. صد سال تنهایی شرح زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا از اهالی آمریکای لاتین است، نسلی که تمام عمر خود را در دهکده تخیلی ماکوندو بهسرمیبرند. شخصیت اصلی رمان سرهنگ آئورلیا بوئندیا است که به عنوان نماد جنگ و نفرتپراکنی شناخته میشود.
مارکز با شرح صدسال تنهاییِ نسل بوئندیاها سعی برآن داشته است تا به شکلی استعاری تاریخ کلمیبا را به نقد بکشد. باوجود اینکه سبک این رمان رئالیسم جادوییست، اما بسیاری از وقایع داستان برگرفته از رویدادهای واقعی و تاریخی امریکای لاتین است.
مارکز برای نوشتن این کتاب، ۱۵ ماه خود را در خانه حبس کرده و در این مدت طولانی رمان پیچیده و خلاقانهای را نوشته که خواندن آن کار هرکسی نیست، چرا که با داشتن اسامی سخت و تکراری و وقایع پیچیده ممکن است خواندن این کتاب گیجکننده باشد. بههمینخاطر مطالعه این کتاب ممکن است برای کتابخوانهای آماتور چندان جذاب نباشد. البته شما میتوانید در طول خواندن داستان با نوشتن اسامی شخصیتها و رسم یک شجرهنامه هم وقایع داستان را بهتر درک کنید و هم لذت کشف و کنکاش در داستان را تجربه کنید.
زیبا حیدری
داستانهای کلمبیایی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه
Mahsa
این کتاب زیبا و جذاب و مهیج را با هیچ واژه ای نمیشود توصیف کرد و این دیدگاه من شاید شوخی بزرگی از این کتاب باشد اما به جرعت میتوان گفت عجیبترین و خاصترین و شاید بهترین رمان در ادبیات جهان چیزی جز این کتاب نیست . هر کلمه ، هر داستان ، هر قرن و هر خانواده ای در داستان پر پیچ و خم مارکز ، انسان را وادار می کند تا مغز های زنگ زده امروز را به بیداری بی اندازد
1398-11-28Mostafaarshad
گذشته دروغی بیش نیست و خاطره بازگشتی ندارد. هر بهاری که می گذرد دیگر بر نمی گردد
1398-11-30و حتی شدیدترین و دیوانه کننده ترین عشق ها هم حقیقتی ناپایدار است.
Mostafaarshad
با این کتاب کاملا رئالیسم جادویی رو میتونین حس کنید
1398-11-30از فراز و نشیبهای تخیل میگذره و خواننده رو به چالش میکشه.
اگه خواننده هیچ علاقه یا شناختی به رئالیسم جادویی نداشته باشه مطمئنا همون اوایل خواندن ، کتاب رو میبنده.
پس اگه میخواهید ذهنتان رو به چالش بکشید حتمی این کتاب بزرگ رو بخوانید.
FFarshadd
زمان هیچگاه دردی را درمان نکرده است ! این ما هستیم که به مرور به دردها عادت میکنیم .
1398-08-11