در قلب داستان راز شوهر نامهای وجود دارد که قرار نبوده خوانده شود: «سیسیلیای عزیزم اگر این نامه را باز کردهای پس قطعا من از این دنیا رفتهام». نویسنده در این رمان از مخاطبش می خواهد تصور کند همسرش برای او نامهای نوشته که پس از مرگش باید بخواند. نامهای که حاوی بزرگترین و تاریکترین راز زندگیش است. رازی که نه تنها زندگی مشترک او، بلکه زندگی دیگران را نیز ویران خواهد کرد. حالا تصور کنید نامه را زمانی که همسرتان در قید حیات است بیابید؛ این مهمترین اتفاقی است که در این رمان با آن مواجه میشویم؛
راز شوهر داستان انسانهایی است که دروغی ویرانگر را با خود حمل میکنند و در مسیر زندگی یاد این دروغها رهایشان نمیکند. در عین حال، روایتگر زندگی افرادی است که حاضرند برای حفظ آرامش عزیزانشان همه زندگی خود را فدا کنند؛
وقتی سیسیلیا به عنوان قهرمان داستان نامهای خاک خورده را در اتاقک شیروانی خانهاش یافت، اصلا به این فکر نمیکرد که این نامه زندگیش را دگرگون کند. این نامه نه تنها سبب شد وی شناخت بهتری نسبت به شوهرش پیدا کند بلکه خود واقعی وی را نیز آشکار کرد؛
ارسال دیدگاه