مادام بواری
رمان مادام بواری (Madame Bovary) اولین و مشهورترین اثر نویسنده شهیر فرانسوی، گوستاو فلوبر است، رمانی که فلوبر ۵ سال از زندگیاش را مشغول نوشتن آن بود. داستان مادام بواری اولین بار در سال ۱۸۵۶ در روزنامه «لاریوو» بهصورت پاورقی به چاپ رسید و یک سال بعد (۱۸۵۷) بهصورت کتاب منتشر شد. بسیاری این رمان را یکی از شاهکارهای ادبی فرانسوی در قرن نوزدهم میدانند. در ایران نیز مترجمهای مختلفی این کتاب را به فارسی برگرداندهاند، از جمله محمود پورشالچی، ربیع مشفق همدانی، محمد قاضی با همکاری رضا عقیلی، داریوش شاهین، محمدمهدی فولادوند و مهدی سحابی. در این بین ترجمه مهدی سحابی بسیار مورد تحسین قرار گرفته است.
«مادام بواری» داستانی رئالیستی (واقعگرایانه) است که در قرن نوزدهم و در سالهای ۱۸۲۸ تا ۱۸۴۶ در فرانسه اتفاق میافتد. اگرچه شخصیت اصلی این رمان «اما بواری» است اما رمان با روایت زندگی شارل بواری آغاز میشود، پزشکی که بعد از فوت همسرش با «اِما» دختر یک کشاورز ازدواج میکند. اِما دختری بلندپرواز است که با عشق با شارل ازدواج میکند، اما زندگی پس از ازدواجش مطابق انتظارش نیست. تکرار و روزمرگی او را به سمت روابط نامشروع و خیانت به همسرش میکشاند. او قصد دارد دنیای رویاییاش را با معشوقه و غرق شدن در تجملات به واقعیت تبدیل کند. او هرچه بیشتر در این راه پیش میرود کلاف زندگیاش بیشتر در هم میپیچد و...
بعد از انتشار این داستان، فلوبر با دردسرهای زیادی مواجه شد تا جاییکه مجله لاریوو تا مرز تعطیلی پیش رفت. حتی پای فلوبر هم به دادگاه کشیده شد، چرا که کشیشان که از منتقدان اصلی او بودند، رمان مادام بواری را برخلاف اصول عفت میدانستند و معتقد بودند این کتاب زنان را گمراه میکند. خوشبختانه دادگاه حکم برائت فلوبر را صادر و عنوان کرد که این رمان اثری انتقادی است که میتواند عبرتی برای زنان جاهطلب و خیالپرداز باشد.
ایده اصلی رمان مادام بواری از یک خبر گرفته شده است، خبر رسوایی اخلاقی زنی به نام دلفین دلافیر که در روزنامههای فرانسوی به چاپ رسیده بود. عدهای نیز بر این عقیدهاند که فلوبر این رمان را بر اساس زندگی یکی از اقوام خود به نگارش درآورده است. گفته میشود فلوبر در پاسخ به اینکه «الگوی اِما چه کسی بوده است؟» گفته: «مادام بواری خود منم!» چراکه فلوبر در زندگی خود معشوقههای زیادی داشته و هرگز هم ازدواج نکرده است.
فلوبر را نویسندهای حامی حقوق زنان میدانند چراکه در این اثرش پردازش روانشناختی موفقی از شخصیت یک زن ارائه کرده است، پردازشی که از «مادام بواری» رمان جذابی ساخته است.
زیبا حیدری
داستانهای فرانسه - قرن ۱۹م.
ارسال دیدگاه
Hosna
میشه گفت مهم ترین تفاوت رمان مادام بواری با بقیه رمان های کلاسیک قهرمان نداشتن این رمان است. سادگی و باور پذیر بودن شخصیت ها و اتفاقات و خط سیر ساده داستانی است. تحول اِما از یک دختر ساده دهاتی که حتی دوران راهبه شدن و صومعه نشینی به دنبال عشق و مرد رویایی دست نیافتنی است تا مردن هنگامی که زنی هوسباز و تجمل گراست و با اینکه دو معشوق را از سر گذرانده هنوز به عشق دست نیافته است. در ظاهر بسیار نمادین می آید ولی هنگامی که در سیر احوالات و اتفاقات کتاب و برخورد آدم های داستان به هم قرار میگیریم بدون اقرار خاصی جریانات صورت میگیرد و نثر کتاب به قدری ساده و عام خلق شده است که هنوز متن پویا است. اِما یا مادام بواری همان زنی است که نویسنده های معاصر هنوز حسرت آن را برای شخصیت هایشان میخورند مانند مرگ در میزند اثر وودی آلن وخیلی کتاب های دیگر که گریزی به این شخصیت و کتاب زده اند. زنی زیبا با خیال پردازی های ادبی که برای بیان آن هیچ ترسی ندارد و به آسانی احساسات بی نهایت اقرار شده و لطیف را برای دو معشوق خود ابراز می کند. که در نهایت توسط همان دو مرد طرد می شود و حتی پسری که دوستش داشته شرایط خوردن آرسنیک را برای او فراهم میکند. اِما بواری همیشه برای خواسته هایش از قدرت زیبایی و جنسیت خود استفاده میکند حتی در انتهای کتاب که با توسل به جذابیت هایش میخواست بدهی هایش را تسویه کند و پس زده می شود انگاری می فهمد که دیگر نمیشود به این زندگی که خودش اینجور پایه گذاری کرده ادامه دهد. در واقع میخواست با استفاده از جذابیت هایش و ارتباط با مردان ثروتمند خوشگذران یا تحصیل کرده و جوان خود را از زندگی بورژواری که در آن با یک پزشک ساده و بی استعداد است رها کند ولی این کافی نیست زیرا اِما با اینکه زندگی اش را میخواهد مانند یک اشرافی بکند ولی تفکرات و شیوه ی او هنوز پست و در تملک جسم اوست و مردانی که با مادام بواری آشنا می شوند غیر از زیبایی و فریبندگی او چیز دیگری را در نمی یابند و این حجم از احساسات بعد از مدتی آن ها را خسته و دلزده می کند. حتی رودلف که معشوق اول او بود و اِما تمام احساساتش را خرج او کرده بود هنگامی مادام بواری به تعهد و فرار فکر می کرد با یک نامه او را جا گذاشت . اقرار کرد که زن زیبایی بود ولی برای خودش را نمی توانست درگیر یه زندگی جدی بکند. بعد از فوت اِما شهر باز هم زندگی عادی خو را پیش می گیرد و جز شارل اندوهی چندان قلب کسی را فرا نمیگیرد. مادام بواری مانند همان جشنی که در ابتدای کتاب رفته بود و تا سال ها از آن یاد می کرد تمام شده بود و مانند همان جشن هیچکس حتی حضورش را احساس نمی کرد.
1399-01-20