«اریک امانوئل اشمیت»، نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی است. او تاکنون موفق به دریافت چندین جایزه از جمله: تئاتر مولیر فرانسه، بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزهی آکادمی بالزاک و جایزهی بزرگ تماشاگران لایپزیگ شده است. او همچنین در سال 2001 جایزهی تئاتر فرهنگستان فرانسه را به پاس کتابهای ارزشمندش دریافت کرد.
امانوئل اشمیت، نویسندهای است که کوتاه مینویسد و یکی از خلاقترین قلمهای دنیا را دارد. بیشتر کتابهایش از هشتاد، نود صفحه بیشتر نیست. زبان آثارش ساده و جملهها و دیالوگهایی کوتاه دارند و از حداقل توصیفات استفاده میکند.
داستان این نمایشنامه درباره زندگی ژیل، نویسنده و همسر نقاشش لیزا است. ژیل بر اثر ضربهای که در حادثهای مرموز به سرش خورده، حافظهاش را از دست داده و پانزده روز در کما بوده. بعد از برگشتن دوبارهی ژیل به خانه، او که حالا همه چیز را فراموش کرده یک بار دیگر با همسرش روبهرو میشود، درست مانند بار اولی که در یک مهمانی عروسی با هم آشنا شدند. ژیل سعی میکند از صحبتها و تعریفهای همسرش گذشته را بازسازی کند. او میخواهد بفهمد با این زنی که ادعا میکند همسرش است تا پیش از این اتفاق چه رابطهای داشتهاند، آیا با هم خوشحال بودهاند، آیا همسرش در حال دروغ گفتن نیست تا تصویر دیگری در ذهن همسرش ایجاد کند.
نمایشنامهی خرده جنایتهای زناشوهری، یکی از بحثبرانگیزترین نمایشنامههای اشمیت است. او در این کتاب با طنزی سیاه، تحلیلی ظریف از عشق و زندگی مشترک ارائه میدهد و خواننده را هر لحظه غافلگیر میکند. تصویرسازی او از زندگی زن و شوهری هولناک است. او تمام ترسهایی را که زن و شوهر مدرن داستانش با آن درگیرند به نمایش میگذارد و پوچی روابط بینشان را آشکار میکند.
تلهتئاتر تلویزیونیای هم بر اساس این نمایشنامه با بازی نیکی کریمی و محمدرضا فروتن در ایران ساخته شده.
این کتاب توسط «محمد بهفروزی»، انتشارات جامی و همینطور «شهلا حائری»، نشر قطره، ترجمه شده است.
سودابه امیری
موضوع(ها):
نمایشنامه فرانسه - قرن ۲۰م.
۸۸ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱۹ - ۳۰۰۰ نسخه ISBN: ۹۷۸-۹۶۴-۳۴۱-۴۰۹-۲
تاریخ نشر:۹۶/۰۲/۰۳ قیمت :۷۵۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۴۲.۹۱۴ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
ارسال دیدگاه
Maryam
این نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم مثل اکثر کارهای اشمیت. بعد خوندنش هم بود که متوجه شدم قبلا تله تئاترش رو با بازی محمدرضا فروتن دیده بودم.
1399-01-05تو دل یه داستان ساده و البته جذاب و پر رمز و راز، میخواست نشون بده که چطور گفتگو نکردن تو زندگی مشترک میتونه باعث بروز مشکلات بزرگی بشه و یه زندگی رو از هم بپاشونه.
shirin_books
اولین تجربه نمایش نامه خوانی من با کتاب فوق العاده خرده جنایت های زناشوهری اثر اریک امانوئل اشمیت و ترجمه شهلا حائری از نشر خوب قطره.
1398-12-12داستان پر از هیجان و رازه که هرلحظه با یک اتفاق غافلگیر میشید. مردی که از پله افتاده و با از دست دادن حافظه ش دچار فراموشی شده و همسرش داره زندگیشون رو براش تعریف میکنه که حافظه همسرش برگرده ولی آیا زن توی تعاریفش از زندگی صادقه یا داره زندگی ایده آلی که همیشه آرزوشو داشته تعریف میکنه؟! دیگه چیزی نمیگم ک اسپویل نشه. این نمایشنامه رو به همه پیشنهاد میکنم واقعا عالی بود. از دستش ندید.
mryshahr
خيلي متاسفم كه چرا قبل از اينكه اصل نمايشنامه رو بخونم تله تاترش رو از تلويزيون ديدم.
1398-07-10مطمئناً اگه اول نمايشنامه رو ميخوندم بيشتر لذت ميبردم و غافلگير ميشدم.
اما در كل نمايشنامهي جالبي بود كه باعث ميشد ارزش و اعتبار اريك امانوئل در برابرم بيشتر بشه.
فرهاد آييش كار خوبي كرد كه تله تاترش رو ساخت ولي حيف كه فروتن و نيكي كريمي اصلاً شبيه ژيل و ليزا نبودن و نميتونستن حس اونا رو منتقل كنن.
:)
تاریخ مطالعه: ۲۹ دی ۸۷
Maryam
این دوره زمونه مردم رو انقدر ناز نازی کرده که حتی میخواد وجدان آدمها رو به دوا ببنده ولی موفق نمیشه که انسان بودنمونو معالجه کنه.
1399-01-05Maryam
اسم شلوغی کاغذهای انبار شده روی میزت رو گذاشتی "نظم بایگانی تاریخی". دائم میگی که کتابخونهی بدون خاک مثل کتابخونه های اتاق انتظاره. همین چند وقت پیش با اطمینان ادعا میکردی که خردههای نون اشکهای نون هستن که وقتی میبریمشون از شدت درد از چشمهاش سرازیر میشه. نتیجه اینکه تو دل مبلها و تختها پر از غم و غصه است.
1399-01-05shirin_books
تو از عشق توقع داری در حالی که این عشقه که از تو توقع داره.
1398-12-12تو میخوای که عشق بهت ثابت کنه که وجود داره؟چه اشتباهی!
این تویی که باید ثابت کنی
اون وجود داره.
shirin_books
من دوتا مغز دارم... یکی متجدد و مدرن، اون یکی عقب مونده و سنتی. اونی که مدرنه به آزادیت احترام میذاره، از گذشت و بزرگواریش سرمسته، با ظرافت از خودش شعور و درک نشون میده. اما اون یکی میخواد فقط مال من باشی، حاضر نیست با کسی شریک بشه.... این منم ژیل، حتی با کلاسهای فشرده و با دوهزار و پونصد سال تعلیم و تربیت نمیتونی از عشق، این جنبه ی سنتی و غریزیش رو جدا کنی.
1398-12-12Evanjeline
لیزا: ممکنه بتونیم از هم جدا بشیم ولی دیگه نمی تونیم همدیگه رو ترک کنیم . تمام این روزها که نبودی ، این جا نبودی و حتی با خودت هم نبودی ، باز هم تمام فکر و ذکرم پیش تو بود ، شریک غم و غصه ام بودی . عشق به یک مرد معنیش چیه ؟ این که علی رغم خودش ، علی رغم خودت و علی رغم همه چیز و همه کس دوست داشته باشی . یعنی عشقت به کسی وابسته نیست . تمام امیال و حتی نفرت هاتو دوست دارم ، وقتی عذابم می دی دوست دارم ، عذابی که زجرم نمی ده ، که بلافاصله فراموش می کنم ، عذابی که ازش نشانه ای باقی نمونه .
1398-11-27mryshahr
ليزا: ... خيلي دوستت داشتم ژيل، خيلي.
1398-07-10ژيل: يك جوري حرف ميزني انگار داري ميگي «خيلي زجر كشيدم ژيل، خيلي زجر كشيدم.»
ليزا: شايدم. وقتي عاشقم زجر ميكشم، جور ديگهاي بلد نيستم عاشق باشم.
ژيل: (با ملايمت) زجرت دادم؟
ليزا: (معلوم است دروغ ميگويد) نه...