نمایشنامهی مهمانسرای دو دنیا نوشتهی اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامهنویس مشهور فرانسوی، است.
نمایشنامهی مهمانسرای دو دنیا ، همانطور که از اسمش پیداست، جایی بین دو دنیا در حال وقوع است. هتلی مخصوص کسانی که نه آنقدر زندهاند که بتوانند تنشان را دنبال خود بکشند و زندگی کنند، نه آنقدر مردهاند که کاری به کار دنیای زندهها نداشته باشند. آنها در اغما به سر میبرند و دچار نوعی تعلیقاند تا تکلیفشان مشخص شود. سؤال اصلی اینجاست که: «چه کسی قرار است تکلیف ما را مشخص کند؟»
ویژگی مهم شخصیتهایی که اشمیت نوشته، در نگاههای متفاوتی است که به زندگی دارند. در داستان هیچیک نمیدانند چگونه گذارشان به مهمانسرای دو دنیا افتاده و چه زمانی از آن خارج خواهند شد و سرانجام به کجا خواهند رفت. شخصیتها در این مکان رازآمیز گرد هم آمدهاند تا دربارهی زندگی خود تأمل کنند و به دغدغههای همیشگی بشر بیاندیشند. نمایشنامهی مهانسرای دو دنیا حکایتی است پر رمز و راز، شگفتانگیز و غافلگیرکننده در فضایی میان رؤیا و واقعیّت، مرگ و زندگی، کمدی و تراژدی.
این نمایشنامه در ایران توسط شهلا حائری ترجمه و انتشارات قطره آن را در سال ۱۳۸۶ چاپ کرد. نمایشنامههایی دیگری از او نظیر «خرده جنایتهای زَناشوهری» و «مهمان ناخوانده» به فارسی ترجمه شدهاند.
فروغ فرهی
موضوع(ها):
نمایشنامه فرانسه - قرن ۲۰م.
۱۱۶ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۴ - ۲۲۰۰ نسخه ISBN: ۹۷۸-۹۶۴-۳۴۱-۶۷۹-۹
تاریخ نشر:۸۸/۰۷/۱۱ قیمت :۲۰۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸۴۲.۹۱۴ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
ارسال دیدگاه
Gandolf
کارهای اریک امانوئل اشمیت رو نباید یه بار خوند بعد گذاشتش بین کتابهای خونده شدهی کتابخونه! بلکه باید یه بخشی درست کرد و هر ا چندی برداشت و دوباره خوندشون. اینجور کتابها معنای رندگی هستن. اینجور کتابها داستان نیستند. آهنگن. آهنگ هایی که هربار موضوعات جدیدی بهتون یاد میده و میشه لذت ببری بدون اینکه نارات بشی که کهنه شدن.
1398-07-28Mehribanooo
جایی بین بودن و نبودن، به تصویر کشیدن جایی که افراد بیهوش اونجا هستن تا وضعیتشون مشخص بشه و یا برن به دنیای دیگه، یا بتونن باز به زندگی برگردن، خودبخود ایده جالبیه، خاصه اینکه اونجا آدما بتونن برای هم فداکاری کنن، عاشق و به زندگی دلبسته بشن، یا ازش دل ببُرن...
1398-07-16نمایشنامه قشنگیه، خوندنشو توصیه میکنم.
mryshahr
کارهای اریک امانوئل رو نباید یه بار خوند بعد گذاشتش بین کتابهای خونده شدهی کتابخونه. باید توی کتابخونه یه بخشی درست کرد، که کتابهای اریک امانوئل و ژوزه مائوره ده واسکونسلوس و سنت اگزوپری و امثال اینا رو گذاشت توش، تا هر از چندی برداشت و دوباره خوندشون. این جور کتابا معنای زندگیان. روزمرههایی که اینقدر زیبا و عمیق مطرح میشن که هربار بخونیشون بازم تازهن... این جور کتابا داستان نیستن، آهنگن. آهنگهایی که هربار از توشون یه چیز جدید پیدا میکنی و میتونی تا سالهای سال ازشون لذت ببری، بدون اینکه کهنه یا تکراری بشن...
1398-07-10این کتاب رو 25 دی 90 از نشر ثالث خریدم تا اسکناس 10 تومنیم خرد بشه و بتونم به اون دوتا پسری که دم در ثالث آکاردئون و گیتار میزدن پول بدم. 15 اسفند 91 هم تو مسیر رفت و برگشت به همایش باستانشناسی و هنر ساسانیان خوندمش. این بار تو اتوبوس سه تا پسر تنبک میزدن و میرقصیدن و عیدی جمع میکردن! :)
Mehribanooo
یک رئیس دفترش رو کثیف میکنه، درحالی که یه کلفت تمیزش میکنه. طرز صحبتشونم فرق میکنه. یه رئیس با همه طوری حرف میزنه انگار که مردم آشغالن، در حالی که یه کلفت وقتی حرف میزنه، انگار خودش آشغاله.
1398-07-16