موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان حکایت کشتی شکستانی است در عمق آبهای دریا که تلاش میکنند با تعمیر کشتی خود به زندگی زمینی باز گردند و نیز اعتقادت و باورهای مردمان روستایی از روستاهای جنوب ایران و حول و ولایی که از وحشت "بوسلمه"، شیطان قدرتمند دریاها در ذهن دارند، روایت شده است.
ارسال دیدگاه
Elahemalekmohammadi
روانی پور تمام آدمهای داستانهای دریایی اش را در اهل غرق گرد هم میآورد. چون اهل غرق را در قالب رمان مینویسد مجال بیشتری برای شخصیت پردازی و استفاده از تمثیل، زمینه و فضاسازی در داستان دارد. از مهم ترین ویژگیهاب این داستان نمایش اعتقادات و باورهای بومی مردم منطقه جنوب علی الخصوص جفره است. وجود آبیها و سرخها (پریان دریایی)، وجود دیو دریاها ، اجنه، نسبت دادن حوادث طبیعی به باورهای خرافی (مثل ماه گرفتگی یا توفانی شدن دریا)، ساکن دریا بودنِ مردگان و ... همه از این نوع باورها هستند که منیرو در کودکی و در سفرهایی که بعدها به این مناطق میکند میبیند. شخصیت اصلی این داستان مه جمال است. که مانند غریبه ی داستان آبیها نگاهی جادویی دارد و مردم فکر میکنند نیمه انسان و نیمه پری است.
1399-01-20تولد مه جمال از آغاز توام با ابهام و طرز فکرهایی گوناگون است و او را از همان آغاز از باقی اهالی سوا میکند. در بخشهای آغازین داستان، روانی پور هنوز وارد رئالیسم اجتماعی خود نمیشود به طوری که خواننده فکر میکند در حال خواندن داستانی سوررئال است. مردها برای یافتن مروارید در روز عروسی بوسلمه به دریا میزنند. اما پریان دریایی بعد از دیدن مه جمال از عروسی با غول دریاها سر باز میزنند. پری ای دریایی مه جمال را به ته دریا میبرد اما نمیتواند او را نگه دارد. بوسلمه عصبانی میشود و دریا را توفانی میکند. مردها به فکر کشتن مه جمال میافتند حتی خود او هم تسلیم میشود اما به ریختن خونی از دست او در آب اکتفا میکنند و دریا آرام میشود. مه جمال که در بخشهای آغازین داستان ناخواسته قهرمان روستای جفره میشود در بخشهای بعدی داستان نیز ناخواسته وارد اعتراضات سیاسی شده و ناخواسته دست به اعمالی شورشی میزند و در پایان داستان در کوهها پناه میگیرد. در حالی خودش اسیر ناامیدی و دلتنگی است و رمقی برای ادامه دادن ندارد اما در ذهن مردم و خانواده اش او یک قهرمان است که در مقابل ظلم جنگیده. مه جمال قهرمانی است که مردم برای پناه بردن به آن نیاز دارند. و اگر مه جمالی هم نبود آن را در کس دیگری کشف میکردند. در واقع مه جمال آرزوی رسیدن به آزادی و حق است. روح مبارزه ی یک ملت است. شجاعت و شهامت است.
برای قومیچنین ساده دل که رزق و روزی خود را از دریا میگیرند و از او طلب محبت دارند، از خشم او میهراسند، در آب او غسل میکنند و ناپاکیها را به او میسپارندتا در عظمت خود بزداید، اصل همه چیز دریاست. مردگان داستان همه از گور خود به دریا میزنند و فقط شبهای جمعه باز میگردند. اهل غرق همه در دریا زنده اند و همه در کارساز کردن وسائل بازگشت. پریان دریایی مظهر مهربانی و بوسلمه، جن مهیب دریا، در خشکی نیز به همان شکل و هیبت وجود دارد.
طبیعت دراهل غرق و دیگر داستانهای مربوط به دریا، بیشترین سهم را در فضا سازی و ایجاد اعتقادات و باورهای ذهنی مردم دارد. در واقع آدمها جزء تفکیک ناپذیری از طبیعت هستند. هرچند گهگاه با یکدیگر سر ناسازگاری دارند اما زبان یکدیگر را میفهمند و با شیوههای مخصوص به خود با هم ارتباط برقرار میکنند. برقراری ارتباط با بوسلمه دریاها و حفظ فاصله شان با او شاید به مراتب ساده تر از ارتباط با عناصر مدرن دنیای جدید باشد، دنیایی که دیگر آدمها را با خودش یکپارچه نمیداند.
دریا در داستان اهل غرق همه چیز است. روانی پور از تمامِ پتانسیلهایی که یک نویسنده میتواند از اقلیمش دریافت کند در این استفاده میکند. دریا در اهل غرق هم زمینه ی داستان است. هم فضای حاکم است. هم موتیفی است تکرار شونده. هم نمادی است موثر. و هم شخصیتی است مداخله گر. و هم عنصری ست شخصیت پرور. اهل ِ غرق داستانِ دریاست. با تمام کهن الگوها ، افسانهها و واقعیتهایش. دریایی که در آغاز داستان بکر و دست نخورده است و اذهان اهالی اش را تسخیر کرده و تمامِ زندگی آنهاست. در پایان داستان با ورود صنعت مغلوب ِ انسانها میشود؛ و با تمام داستانهایش از زندگی مردم کنار میکشد.