کتاب «شلوارهای وصلهدار» اثری از رسول پرویزی است که اولین بار سال ۱۳۳۶ توسط انتشارات امیرکبیر به بازار آمد، نشر بهزاد هم آن را منتشر کرده است.
کارنامهی ادبی پرویزی به نوشتن دو مجموعه داستان خلاصه میشود که از این دو، شلوارهای وصلهدار بر نویسندگان دورههای بعد تاثیرگذار بوده است. این کتاب شامل ۲۰ حکایت برگرفته از زندگی مردم جنوب است که برخی واقعی و برخی نمادیناند. بیشتر داستانها، واقعهای است از پیرامون نویسنده که به شیرینی با زبان عامیانه روایت شده و سادگی و صداقتش خواننده را مجذوب میکند.
یکی از داستانهای معروف این کتاب «قصه عینکم»، در کتاب زبان فارسی و ادبیات فارسی دوره پیش دانشگاهی آمده است.
داستانهای کوتاه فارسی - قرن ۱۴
۱۷۶ صفحه - رقعی (شومیز)
ارسال دیدگاه
golbahar_bookish
کتاب زیبای تلخی بود..بااینکه این کتاب خیلی قبل نوشته شده است ولی با زندگی امروز ما پیوند مستقیم دارد...رسول پرویزی فقر را به وبا تشبیه کرده و مدرسه را به زندان..سوادی که با تحقیر و شکسته شدن غرور یک انسان به دست می آید آن را بی ارزش میداند...
1399-01-05از نظر رسول پرویزی هرچیزی ممکن است خنده دار باشد بجز تحقیر..
golbahar_bookish
عالیه این کتاب هیچ وقت خاطره اولین بار خواندنش از ذهن نمیره،وقتی کتاب رو شروع کردم خیلی دوست داشتم بدونم رسول پرویزی اهل کدام شهرستان استان بوشهر بوده که به شیراز رفته اند.دوست دارم دوباره این کتاب رو بخونم.قصه ی عینکم که تو کتاب ادبیات پیش دانشگاهی مون بود تشویقم کرد که این کتاب رو بخونم.فوق العاده عالیه این کتاب
1399-01-03golbahar_bookish
فقر و رسوایی دو چیزند که مستوری ندارند.من با آنکه سنی نداشتم شامه ام از بوی نامطبوع فقر پر شده بود.خودم را میدیدم و بابچه های دیگر مقایسه میکردم.لباسهایم کهنه بود.شلوارها وصله داشت.کفش ها بخیه های متعدد دیده بودند.
1399-01-05golbahar_bookish
مادرم میکوشید بوی نامطبوع فقر به مشام برادرم و من نرسد.اما فقر مثل ویا مسری است.نمیتوان ان را پنهان کرد.
1399-01-05golbahar_bookish
این چه شهری است که کاسبش دزد،حاکم شرع و سیدش دزد،وکیلش دزد!
1399-01-05