فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

بهار برایم کاموا بیاور

ادبیات

مترجم :

«بهار برایم کاموا بیاور» سومین کتاب مریم حسینیان، نویسنده جوان معاصر است. دو کتاب قبلی نویسنده مجموعه داستانند و این کتاب اولین رمان اوست. بهار برایم کاموا بیاور را ابتدا کتابسرای تندیس منتشر کرده و پس از آن نشر چشمه انتشارش را به دست گرفته است.

کتاب زوجی جوان را روایت می‌کند که همراه بنیامین و نگار، بچه‌های کوچکشان به خانه‌ای قدیمی و پرت در کنار روستایی دورافتاده نقل مکان می‌کنند تا مرد در آنجا کتابش را بنویسد. تنها همسایه‌ی آنها نسترن خانم است. کتاب فضای عجیب و چند لایه‌ای دارد که برای خواننده‌ی حرفه‌ای جذاب است، اما ممکن است خوانندگان تازه‌کار را گیج کند. عناصر غیرعادی زیادی در کتاب وجود دارد که وهم‌انگیزند، اما در کنار آن، لحظات شیرینی هم وجود دارد که دلنشین‌اند.

«بهار برایم کاموا بیاور» اولین بار در سال 1389 چاپ شده و در همان سال نامزد جایزه گلشیری بوده است. این رمان نمونه‌‏ای برجسته از گونه‌‏ی «گوتیک» در ادبیات ایران است، رمانی که در قالبِ نامه نوشته شده و خبر از درونِ آشفته‌ی زنی می‌دهد در میانه‌ی فصلی سرد. ترکیبی از فضای مرددِ پُراضطراب و درونیاتِ متناقض یک زنِ هول‌زده، داستان را پیش می‌برد و احساس‌های چندگانه‌ای برای مخاطبِ خود می‌سازد. غافلگیری‌های متعدد و صحنه‌های تکان‌دهنده خواننده را جذب می‌‏کند.

۱۶۴ صفحه - رقعی (شومیز)



مریم حسینیان
مریم حسینیان مریم حسینیان، متولد۱۳۵۴ در مشهد، نویسنده‌ی ایرانی و از فعالان «انجمن ادبیات داستانی خراسان» است.

قسمتی از کتاب

حالا هر روز دنبالت می گردم لابه لای شاخه های بلند کاج، زیرزمین، توی خانه برفی و حتی پشت صندلی های مینی بوس سرک می کشم. شاید یکی از همین روزها گوشه لباس صورتی‌ات را ببینم و نفس راحتی بکشم. آن وقت مطمئن می‌شوم که گنج را یافته‌ام. می‌بینی؟ تا عید هم برف‌ها آب نمی‌شوند. سلام این را می‌داند، برای همین است که هزار شمع هر شب روشن می‌کند، برای اینکه بدون ترق و توروق تا خود صبح بسوزند و من دیگر نترسم. اما من که نمی‌ترسم. فقط نگرانم کامواهایم تمام شوند. آن وقت چه کار کنم؟ هان؟

جوایز

  • نامزد جایزه هوشنگ گلشیری

ارسال دیدگاه

 Mehribanooo

Mehribanooo

بهار برایم کاموا بیاور کتاب عجیبی بود برام. داستان چن تا لایه داره که هرکدومو از دست بدی، در واقع کل داستانو نفهمیدی :)) من بار اول که خوندمش، آخرش یه چیزایی بود که برگشتم اول و یه قسمتایی رو بازخوانی کردم، یه چیزایی دستم اومد، اما یه چیزایی هم نه! خلاصه که هم بخشهای کتاب، هم امضاهای آخر بخشها همه مهمن و باید بهشون توجه بشه. برا کسایی که تازه خوندن و درگیرشن یه راهنمایی کوچیک میکنم برا درک بهترش، اونم این که کل داستان در واقع، تو اون اتاق پر از وسایل خونه مشهد میگذره! کتاب پره از نماد و یه چیزی رو باید بگم، اونم اینکه با اینکه کار خانم حسینیان ارزشمنده، اما دیگه اینقدرم سخت نباید باشه :)) کتاب در واقع تست هوشه. اما اینم نمیشه نگفت که امثال این کتاب، منو به آینده ادبی کتاب فارسی امیدوار میکنه. ضمنا یه مقاله تو همین سایت بود در مورد کتاب که خیلی تو درک کتاب به من کمک کرد. اگه هنوز گیج کتابید، اون مقاله رو بخونید، اسمش بود «بافتن به قامت جهان».

1398-08-01

کتاب های مشابه