کتاب حاضر، داستان مردي به نام خوليان است که شبي تا صبح در انتظار بازگشتن همسرش، ورونيکا، مينشيند و در گذشته و آينده و حال تأمل ميکند، چنانکه راوي ميگويد، وقتي ورونيکا بيايد داستان تمام ميشود، کتاب تا آنجا ادامه دارد که او برگردد يا ترديدي در ذهن خوليان باقي نماند که ورونيکا برنخواهد گشت. کتاب به نثري بسيار ساده اما سنجيده، شاعرانه و ضمناً روان نوشته شده است و ويژگيهاي متمايز کار سامبرا از قبيل آسيبشناسي جامعه پس از ديکتاتوري، تنهايي در دنياي امروز و اثرات مخرب جابهجاييهاي فرهنگي در اين کتاب بهوضوح مشهود است.
ارسال دیدگاه