موضوع(ها): داستانهای فارسی - قرن 14 ۲۰۶ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۲ - ۱۱۰۰ نسخه ISBN: 978-600-96951-6-4 تاریخ نشر:۹۷/۱۲/۱۵ قیمت :۲۹۰۰۰۰ ریال كد دیویی:۸fa۳.۶۲ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
حسامالدین مطهریحسامالدین مطهری (متولد 1366) داستاننویس، کپیرایت و استراتژی است محتوا است.
خوندن این کتاب سراسر لذت بود. برای منی که علاقهمندم به کتب و روایات کهن، نسخههای خطی و کتاب های نادر مرموز و کندوکاوشون و زیستن در لابهلای تاریخ، کنار شخصیت های برجسته. کتاب چند پاره داره. پاره ی اول روایت نویسندهای است که به چنین کتابی برخورده و نتونسته ازش دست بکشه. پارهی بعد متعلق به مصصح یا یابندهی نسخهی اصل کتابه، پارهی دیگه سفرهای عبدالله و پارهی انتهایی ماجرای سفر عبدالله در پی عشق. پارههای نویسنده و مصحح بیشتر اول و انتهای کتاب حضور دارن منهای حضور سایهوار در پانویسها. پارهی سفر و ماجرای عشق اما درهم تنیدهان. یکی بعد دیگری. پارهی سفر بیان نمادین و رمزی طی طریق عبدالله است و پارهی ماجرا بیان داستانی چگونگی این سفر با حضور فاطمه و ابوالحسن خرقانی و مریدان و ابن سینا. علاوه بر نثر باستانگرای کار، وجود خوابها، حضور دو شخصیت برجستهی حقیقی و تقابلشون و مقولهی تردید در ایمان همه و همه باعث شدن تا من بیشتر غرق این کتاب بشم. مدتها بود چنین چیزی نخونده بودم. ساده است اما نه به معنای سطحی بودن، بلکه درگیر کننده است و شما کاملا اسیر تنش و بیقراری شخصیت و موضوع میشین. البته اون موضوع مستند بودن وقایع یا ارجاع دادن به نسخهی اصیل کتاب اول برام جذاب بود و حقیقی به نظر میاومد اما کم کم حس کردم که این از اون شگردای داستانیه و واقعیت نداره. همین که یقین نداشتم و ندارم فرض اول درسته یا فرض دوم هم خوشاینده و به نوعی درونمایهی کار رو توی ذهن من تقویت کرد و میکنه. برای من جذابترین فصل ها یکی فصل سرآسیمه در شب بی انتها بود و دیگری فصل های مربوط به جدل شیخ و ابن سینا بود و آخرین رویا بود که خبر از آینده و سرنوشت فاطمه می داد... . اگرچه که رمان کمی ناتمام به پایان میرسه یا بهتره بگم پایانبندی مناسبی نداره و مخاطب رو به جمعبندی خاصی نمیرسونه در صورتی که روند داستان چنین پیشرفتی داره و پایانی از این نوع میطلبه و تعدادی از پارهها هم وابستگی و غنا ندارن و اگه حذف بشن هم خللی در جریان روایت وارد نمیشه تصاویر رو هم من خیلی درکش نکردم. یعنی ربطی بین اونا و متن نیافتم در حالی که انتظار داشتم چنین چیزی بینشون باشه یا تصویر حالتی از پیش اگاهی نسبت به بخش بعد از خودش بده.
پینوشت: اگه تجربهی تلخ و سختی در زندگی داشتین، اگه تغییر بزرگی توی باوراتون رخ داده و اگه مشکلی در گرفتن ارتباط با نثر ادبی و کهن ندارین، بخونینش اما اگه اینطور نیستین، شاید این جنس تردید، اندوه و بیقراری رو درک نکنین و خوندن نثر هم سختتون باشه و نه تنها لذت نبرین، بلکه پشیمون هم بشین. انتخاب با شما و سلیقهتونه.
ارسال دیدگاه
fmbeygi
خوندن این کتاب سراسر لذت بود. برای منی که علاقهمندم به کتب و روایات کهن، نسخههای خطی و کتاب های نادر مرموز و کندوکاوشون و زیستن در لابهلای تاریخ، کنار شخصیت های برجسته.
1398-08-17کتاب چند پاره داره. پاره ی اول روایت نویسندهای است که به چنین کتابی برخورده و نتونسته ازش دست بکشه. پارهی بعد متعلق به مصصح یا یابندهی نسخهی اصل کتابه، پارهی دیگه سفرهای عبدالله و پارهی انتهایی ماجرای سفر عبدالله در پی عشق. پارههای نویسنده و مصحح بیشتر اول و انتهای کتاب حضور دارن منهای حضور سایهوار در پانویسها. پارهی سفر و ماجرای عشق اما درهم تنیدهان. یکی بعد دیگری. پارهی سفر بیان نمادین و رمزی طی طریق عبدالله است و پارهی ماجرا بیان داستانی چگونگی این سفر با حضور فاطمه و ابوالحسن خرقانی و مریدان و ابن سینا.
علاوه بر نثر باستانگرای کار، وجود خوابها، حضور دو شخصیت برجستهی حقیقی و تقابلشون و مقولهی تردید در ایمان همه و همه باعث شدن تا من بیشتر غرق این کتاب بشم. مدتها بود چنین چیزی نخونده بودم. ساده است اما نه به معنای سطحی بودن، بلکه درگیر کننده است و شما کاملا اسیر تنش و بیقراری شخصیت و موضوع میشین. البته اون موضوع مستند بودن وقایع یا ارجاع دادن به نسخهی اصیل کتاب اول برام جذاب بود و حقیقی به نظر میاومد اما کم کم حس کردم که این از اون شگردای داستانیه و واقعیت نداره. همین که یقین نداشتم و ندارم فرض اول درسته یا فرض دوم هم خوشاینده و به نوعی درونمایهی کار رو توی ذهن من تقویت کرد و میکنه.
برای من جذابترین فصل ها یکی فصل سرآسیمه در شب بی انتها بود و دیگری فصل های مربوط به جدل شیخ و ابن سینا بود و آخرین رویا بود که خبر از آینده و سرنوشت فاطمه می داد... .
اگرچه که رمان کمی ناتمام به پایان میرسه یا بهتره بگم پایانبندی مناسبی نداره و مخاطب رو به جمعبندی خاصی نمیرسونه در صورتی که روند داستان چنین پیشرفتی داره و پایانی از این نوع میطلبه و تعدادی از پارهها هم وابستگی و غنا ندارن و اگه حذف بشن هم خللی در جریان روایت وارد نمیشه تصاویر رو هم من خیلی درکش نکردم. یعنی ربطی بین اونا و متن نیافتم در حالی که انتظار داشتم چنین چیزی بینشون باشه یا تصویر حالتی از پیش اگاهی نسبت به بخش بعد از خودش بده.
پینوشت: اگه تجربهی تلخ و سختی در زندگی داشتین، اگه تغییر بزرگی توی باوراتون رخ داده و اگه مشکلی در گرفتن ارتباط با نثر ادبی و کهن ندارین، بخونینش اما اگه اینطور نیستین، شاید این جنس تردید، اندوه و بیقراری رو درک نکنین و خوندن نثر هم سختتون باشه و نه تنها لذت نبرین، بلکه پشیمون هم بشین. انتخاب با شما و سلیقهتونه.