معرفی کتاب احتمالاً گم شدهام
سارا سالار با نوشتن اوّلین رمان خود «احتمالاً گم شدهام»، که در سال 1387 نشر چشمه آن را منتشر کرد، بسیار مورد تحسین قرار رفت، تا جایی که برندهی جایزهی هوشنگ گلشیری در بخش بهترین رمان اول شد. این رمان تا سال 1397 به چاپ یازدهم خود رسیده است. همچنین این اثر توسط انتشارات «Kirchheim» در کشور آلمان نیز منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. گفتنی است که سارا سالار علاوه بر داستاننویسی در حوزهی ترجمه هم کار کرده است.
«احتمالاً گم شدهام» روایت یک روز از زندگی زنی دچار آشفتگیهای ذهنی و روانی است. رمان بین واقعیت و گذشتهی نزدیک و دورِ این زن میچرخد و با پراکندهگوییهایی که دارد روان مضطرب و بیمار زن را نمایش میدهد. با وجود این پراکندگی ظاهری، ما میتوانیم در خلال گردش او بین خاطراتش و زمان حال، شناخت مناسبی از او به دست آوریم. او زن زیبای خانهداری است که یک پسر 5 ساله دارد و شوهرش کیوان مدام در مسافرتهای کاری است. این زن، گذشتهی تلخی دارد. مادرش معتاد بوده، پدرش مرده است و دو برادر کوچکتر دارد. او تا زمان دیپلم در زاهدان زندگی میکرده، عقاید مذهبی قویای داشته و دختر چهارچوبمندی بوده، امّا با دختری به نام گندم دوست میشود که نقش زیادی در شخصیتش دارد. گندم دختر با اعتماد به نفس و آزادی است که هر طور دلش بخواهد زندگی میکند. آنها در دانشگاه تهران قبول میشوند و به پایتخت میآیند. از آنجا کم کم هر کدام به راهی میروند و او دیگر گندم را نمیبیند...
این رمان به نوعی روایتِ از خودباختگی زنِ راوی در قبال مسئولیتهای مادرانه و همسری و از طرف دیگر روحِ خواهان سرکشی و ناراضی اوست. او آنچنان به خاطرات خود با گندم میاندیشد و در ذهن خود رابطهی خاصی با دوست قدیمیش دارد که در جاهایی از داستان گویی به گندم شباهت مییابد و چه بسا با او یکی میشود و تشخیص بین او و گندم برای خواننده سخت میشود. او زنی است که بین مسئولیتهای مادرانه و میل به بیباکیِ گندمگونه مانده است و به دلیل تقیّدات اجتماعی یا به خاطر خواست تقدیر که در رمان میبینیم، همه را به نوعی در مقابل آن میداند نمیتواند به میل دل عمل کند. روانشناسان هم نتوانستهاند کمکش کنند و در جایی میگوید که انگار روانشناس فکر میکند همین که آدم بداند کاری را نباید انجام بدهد کافی است، ولی این طور نیست و خیلی از اعمال حتی اگر نخواهیم با ماست.
عنوان کتاب به خوبی در راستای موضوع کتاب است. ما این گم شدگی شخصیت زن را میبینیم و قید «احتمالاً» بر عدم قطعیت و بیثباتی همهی زندگی و وجود او و ارادهاش صحّه میگذارد. رمانِ سارا سالار زبان شفاف و روانی دارد و برای خواننده کشش ایجاد میکند. موضوعی که او انتخاب کرده از طرفی درگیری بسیاری از زنان جامعهی امروز است و از طرف دیگر به گونهای نمادین میتواند گمشدگی انسان معاصر و حلّشدنش در اجتماع و از خود باختگی و تنهاییش را بیان کند.
محدثه میرجعفری
داستانهای فارسی - قرن 14
ارسال دیدگاه