جز از کل (A Fraction of the Whole) یکی از دو رمانِ نویسندهی جوان استرالیایی «استیو تولتز» است که شهرت زیادی را برای او به ارمغان آورده. اولین رمان نویسنده «جزء از کل» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد که از همان ابتدا مورد استقبال بسیاری قرار گرفت و تولتز را نامزد دریافت جایزهی بوکر کرد. در ایران پیمان خاکسار این اثر را ترجمه و نشر چشمه چاپ اول آن در سال ۱۳۹۴ وارد بازار کرد، پس از آن نیز بارها تجدید چاپ شده است. نشر نیک فرجام هم ترجمه دیگری از زهرا یعقوبیان را منتشر کرده است.
جزء از کل را میتوان در دستهی کتابهای فلسفی روانشناسی قرار داد که با لحنی آمیخته به طنز، زندگی سه شخصیت اصلی داستان جسپر، مارتین و تری را به تصویر میکشد. جسپر و مارتین پدر و پسر هستند و داستان با روایت جسپر از زندگی پدرش مارتین و عمویش تری، در زندان آغاز میشود. پدر جسپر به خاطر روحیهی مردمگریزیاش، او را از پذیرفتن آنچه مردم عامه میپذیرند منع میکرد و میکوشید از کودکی او را تحت تربیتی خاص پرورش دهد...
سراسر کتاب پر از جملات زیباست و پیاپی اتفاقاتی در آن رخ میدهد که موجب میشود خواننده با هیجان آن را دنبال کند. هر چند شخصیتها در این کتاب دیوانه هستند و یا دیوانه به نظر میرسند و گاهی رفتارهایی غیرطبیعی از خود بروز میدهند، با این حال استیو تولنز با نمایش و معرفی آنها نشان میدهد که هر کدام از آن رفتارها با قصد و هدفی انجام شدهاند که با منطق نویسنده توجیه میشوند.
رمان دیگر تولتز «ریگ روان» نام دارد که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. استیو تولتز در هر دو کتاب کوشیده است تفکرات فلسفی را در قالب زندگی اجتماعی افراد به تصویر بکشد.
اکرم حیدری
داستانهای استرالیایی - قرن ۲۱م.
ارسال دیدگاه
jafari_maryam76
کار کردن روی انرژی هسته ای وقت تلف کردن است آنها باید روی قدرت ذهن ناخودآگاه کار کنند و آن را مهار کنند.
1399-01-29jafari_maryam76
مردم شبیه زانو می ماند که به وسیله چکش پلاستیکی کوچک ضربه می خورند، نیچه یک چکش بود، شوپنهاور هم یک چکش بود، داروین هم همینطور، اما من نمیخواهم یک چکش باشم، چون می دانم که زانوها چه عکسالعملی نشان خواهند داد، دانستن همیشه همینطور ملالت آور است
1399-01-29jafari_maryam76
تنهایی در این دنیا زندگی کردن خیلی راحت است اما انسان بزرگ کسی است که در بین مردم باشد و استقلال تنهایی شیرین خودش را نگه دارد.
1399-01-29jafari_maryam76
اریک فروم در کتاب جامعه خردمند: شخصی که خودش را از وابستگی هایی به خون و خاک رها نکرده، هنوز به عنوان انسان متولد نشده، ظرفیتش برای عشق و دلیل افلیج است.
1399-01-29jafari_maryam76
خندهدار است که شما برای دکتر شدن و وکیل شدن تربیت می شوید اما برای پدر شدن نه، می دانید چون هر آدم کودنی میتواند انجامش دهد، بدون حتی یک سمینار یک روزه.
1399-01-29jafari_maryam76
حکومت همیشه مشغول معرفی مجرمان خطرناک به همدیگر است، آنها دقیقا مجرمین و خلافکاران را در همین زندان ها به یک شبکه وصل می کردند.
1399-01-29jafari_maryam76
کتابی با آدم های عجیب و غریب همه ی شخصیت های کتاب خاص و عجیب اند و آدم هایی که به ندرت می توان در دنیای واقعی دید. کتاب دو راوی دارد، پدر و پسری درون گرا که داستان زندگی خود را شرح می دهند،کتاب شروعی بسیار قوی دارد و به سرعت به سراغ شرح داستان زندگی پدر( یعنی مارتین دین و برادرش) می رود، کتاب تا نیمه بسیار برایم جذاب و متفاوت بود، گیرا و بدون توضیحات اضافه اما در نیمه دوم روایتش، جذابیت ابتدایی اش را از دست داد اما باز هم در صد صفحه ی آخر توانست با یک غافلگیری داستان را پر کشش کند. داستان بیشتر راجع به مارتین هست برادر بزرگتری که پس از گذشت سالها از مرگ برادرش(تری)هنوز هم زیر سایه نام اوست و نه دیده میشود، نه شنیده. به نظرم او انسانی ضعیف و سست اراده است که در ناخودآگاه تحت تاثیر حرف های مردم قرار میگیرد گرچه خودش آن را قبول ندارد و زیر کوهی از غرور پنهان شده.شخصیتی که در تمام عمر به دنبال اثبات خودش و تواناییهایش و گرفتن تایید از مردمی است که با مویزی گرمی و با غوره ای سردی شان می کند.
1399-01-29کتاب در بستر کشور استرالیا روایت می شود که در بین رمان های خارجی که خواندم، بیشترین فاصله فرهنگی و اخلاقی را از فرهنگ ما داشت، فرهنگی که به گفته خود کتاب مزخرف است. نکته قابل توجه داستان برایم این بود که انسانها با رفتارشان، صحبت هایشان، گاهی دلسوزی های بی جا یا زخم زبان هایشان و از همه مهمتر قضاوت هایشان می توانند از یک کودک، تبهکاری بسازند که در آینده جانشان را به لبشان برساند، آدم ها تحت شرایط سخت عوض می شوند و این تغییر همیشه خوشایند نیست و گاهی آنقدر نامطلوب می شود که نه فقط انسان های مقصر که انسان های بی گناه هم آسیب می بیند.
به نظرم کتاب مناسب نوجوانان نیست، دیالوگ هایی که شخصیت ها با هم رد و بدل می کنند ممکن است خواننده را به اشتباه بیندازد، عقایدی که شخصیت های اصلی داستان دارند، دنیای سرد و تاریکی است که خدایی در آن وجود ندارد و انتهایش سقوط و جنونی است که شخصیت ها دچارش هستند.
مریم جعفری