موضوع(ها): داستانهای ترکی - قرن 20م. ۲۱۶ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۸ - ۱۱۰۰ نسخه ISBN: 978-600-5941-02-9 تاریخ نشر:۹۶/۱۲/۱۷ قیمت :۱۵۰۰۰۰ ریال كد دیویی:۸۹۴.۳۵۳۳ زبان كتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران
سردار ازکاناین نویسنده در سال 1975 در ازمیر ترکیه به دنیا آمده است.
کی میگه ادبیات ترکیه مثل فیلماشه؟ من که عاشق ادبیات ترک شدهم. و دوست دارم از سردار ازکان بیشتر بخونم. این کتاب یه سیر و سلوک عرفانیه. دربارهی دیانا و مریه. دربارهی شنیدن رزهاست. بهترین هدیهست برای کسایی که دوسشون دارید. من دوست دارم کتاب هدیه بدم حتی به کسایی که کتابخون نیستن یا اصلا علاقهای به خوندن کتابا ندارن. سعی میکنم براساس علاقه و سلیقهی آدما کتاب مناسبشونو انتخاب کنم؛ اما این یکی به نظر من حتی برای آدمایی که اصلا به این مسائل فکر نمیکنن هم لازمه. هم خودتون بخونیدش هم به دوستاتون هدیهش بدید. هرچی بخوام دربارهش بگم میترسم داستانش لو بره. حیفه. به نظرم لازمه داستانو ندونید و یواش یواش پیش برید. مثل یه سالِکِ واقعی. امیدوارم شما هم بعد از خوندن این کتاب بتونید صدای رزها رو بشنوید. فقط کتاب بهخاطر ضمیرایی که همهش جدا شده بود، به یه ویراستاری احتیاج داره.
از شاپرکی که در سالن میپرید و خود را به چراغ میزد، تنها بوی سوختگی و دودی که حلقه حلقه بلند میشد، باقی مانده بود. دیانا درحالی که به حلقههای دود نگاه میکرد در شگفت بود که چرا شاپرک خود را به آتش میزند. دیانا فکر کرد پرواز شاپرک به سوی نور درواقع عصیانی بود به ظلمت اطراف او؛ عصیانی نسبت به عدم اطمینان. او سوختن در نور را به زندگی در تیرگی ترجیح داده بود. ۴۵
ارسال دیدگاه
darya
کی میگه ادبیات ترکیه مثل فیلماشه؟
1399-04-07من که عاشق ادبیات ترک شدهم.
و دوست دارم از سردار ازکان بیشتر بخونم.
این کتاب یه سیر و سلوک عرفانیه.
دربارهی دیانا و مریه.
دربارهی شنیدن رزهاست.
بهترین هدیهست برای کسایی که دوسشون دارید.
من دوست دارم کتاب هدیه بدم حتی به کسایی که کتابخون نیستن یا اصلا علاقهای به خوندن کتابا ندارن. سعی میکنم براساس علاقه و سلیقهی آدما کتاب مناسبشونو انتخاب کنم؛ اما این یکی به نظر من حتی برای آدمایی که اصلا به این مسائل فکر نمیکنن هم لازمه.
هم خودتون بخونیدش هم به دوستاتون هدیهش بدید.
هرچی بخوام دربارهش بگم میترسم داستانش لو بره. حیفه. به نظرم لازمه داستانو ندونید و یواش یواش پیش برید. مثل یه سالِکِ واقعی.
امیدوارم شما هم بعد از خوندن این کتاب بتونید صدای رزها رو بشنوید.
فقط کتاب بهخاطر ضمیرایی که همهش جدا شده بود، به یه ویراستاری احتیاج داره.
darya
از شاپرکی که در سالن میپرید و خود را به چراغ میزد، تنها بوی سوختگی و دودی که حلقه حلقه بلند میشد، باقی مانده بود. دیانا درحالی که به حلقههای دود نگاه میکرد در شگفت بود که چرا شاپرک خود را به آتش میزند.
1399-04-07دیانا فکر کرد پرواز شاپرک به سوی نور درواقع عصیانی بود به ظلمت اطراف او؛ عصیانی نسبت به عدم اطمینان.
او سوختن در نور را به زندگی در تیرگی ترجیح داده بود.
۴۵