نويسنده در رمان حاضر، تعريفي متفاوت و تازه از زن بودن و روايت زنانه در بستر داستان برجاي ميگذارد. روايتي که راوي آن نه از سر عجز و ناتواني که در مقام يک روايتگر پراحساس و نکتهسنج تنها ازآنچه به حقيقت در پيرامونش گذشته است سخن به ميان ميآورد. صداقت او در کنار روح عاطفي داستان و صدالبته ترجمه شاعرانه عطيه اسماعيلي، اين اثر را به رماني خوشخوان مبدل کرده است که ميتواند پيونددهنده دوباره ميان خوانندگان ايراني و ادبيات عرب باشد.
ارسال دیدگاه