فیرزوه جزایری در 6 سالگی، در نخستین ملاقاتش با اولین معلمش در آمریکا، خانم «سندبرگ» متعجب است. خانم سندبرگ نه فریاد میزند و نه رفتار بدی از خود دارد. وی در تماس تلفنی با پدر فیروزه از علاقهمندی فیروزه به کتاب میگوید و پدر از فرشید، برادر فیروزه میخواهد که فیروزه را به کتابخانه ببرد. فرشید و فیروزه وارد کتابخانه میشوند و فیروزه به خیال این که باید پول کتابها را بپردازند، کتاب نازک و به ظاهر ارزانقیمتی را انتخاب میکند. زمانی که او میخواهد پول کتاب را بپردازد، خانم متصدی کارتی با اسم فیروزه جزایری به او میدهد و فیروزه که متوجه میشود کتابها را قرض میدهند، حداکثر کتابی که میتواند بردارد یعنی 8 عدد را برمیدارد. کتابهایی که باعث شادی و گاهی خستگیاش میشوند. این کتاب سرگذشتنامة فیروزه جزایری، در ایران و آمریکا است که از زبان خود او بازگو شده است.
ارسال دیدگاه