این رمان روایتی از عشق و جنون و خشونت کسانی است که در منطقه «خاک سفید» در شرق تهران زندگی میکنند. «پویا»، پسر نوجوان و باهوشی است که برای درس خواندن از شهرک غرب راهی خاک سفید میشود و در آنجا با چند نفر آشنا میگردد که یکی از آنها پسری به نام «اکبر» است. اکبر انسان تنهایی است که شیفته دختری به نام «هاسمیک» است؛ تمام خشونتهایی که در منطقه خاک سفید رخ میدهد باعث میشود که مسیر زندگی پویا تغییر کند... .
ارسال دیدگاه