پدر آن دیگری
پرینوش صنیعی (متولد ۱۳۲۸ در تهران) داستاننویس ایرانی است. رمان «سهم من» او که در سال ۸۸ برندهی جایزهی بوکاچو در ایتالیا شده بود، تا به حال به ۲۱ زبان دنیا برگردانده شده است. رمان «پدر آن دیگری» و «رنج همبستگی» از دیگر رمانهای منتشرشدهی این نویسنده است. او پس از بازماندن آخرین رمانش از دریافت مجوز نشر، دیگر کتابی منتشر نکردهاست.
رمان «پدر آن دیگری» ِ پرینوش صنیعی در سال ۱۳۸۷ توسط نشر روزبهان منتشر شد. یدالله صمدی در سیوسومین جشنواره فیلم فجر در داستانی با اقتباس از این کتاب و انتخاب همان عنوان، آن را به تصویر کشیده است.
داستان، عملاً به کودکی میپردازد که زندگی عادی نداشته و مانند همسنوسالهایش زندگی نکردهاست. شهاب، راوی داستان در روز تولد بیست سالگیاش با دیدن عکسی به خاطرات دوران کودکیاش باز میگردد و آن را برای خواننده بازگو میکند.
شهاب چند سال دیرتر از دیگران به حرف افتاده و به همین دلیل، همه او را یک موجود خنگ تصور میکنند، اما بعدتر، با به حرف افتادن شهاب میفهمند که اشتباه فکر میکردهاند. فصلهای گوناگون کتاب از زبان شهاب یا مادرش نقل قول میشوند و در هر بخشی، دغدغههای هرکدامشان را از زاویه نگاه خودشان میبینیم. پدر شهاب شخصیت منفور داستان است. شهاب از اینکه پدرش دیگران را با لذت و افتخار صدا میکند و او را «این» مینامد، ناراحت است. او دوست دارد، هر طور شده از پدرش انتقام بگیرد. به خاطر همین احساسات ناخوشایند، هروقت شهاب میخواهد درباره پدرش چیزی بگوید از لفظهایی مثل «پدر آرش» یا «پدر آن دیگری» استفاده میکند.
«پدر آن دیگری» و روایتهایش بیشتر از اینکه کلاممحور باشند، پر شدهاند از رنگها، بوها و مزههای مختلف. پر از احساسات گوناگون تلخ و شیرین و واکنشهایی که حتی از پشت صفحات کاغذی کتاب هم میتوان آنها را حس کرد.
الهه ملک محمدی
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
ارسال دیدگاه