در اين رمان رئاليستي كه حوادث آن در «بالتيمور»، زادگاه نويسنده روي ميدهد؛ «دورتي»، زني است كه پس از ماهها كه در كما بوده و با مرگ دستوپنجه نرم كرده است، به دنياي زندهها بازميگردد. دورتي از آن روز در كنار همسرش به زندگي ادامه ميدهد اما واكنش ديگران به اين موضوع به شكل عجيبي دورتي و همسرش را نگران كرده است. هرچند كه دورتي سعي دارد نسبت به آن بيتفاوت باشد. توجه ويژه نويسنده به خانواده و كانون اوليه شكلگيري هويت افراد جامعه و ترسيم تصويري موشكافانه از روابط ميان فردي از اهداف رمان است.
ارسال دیدگاه