نویسنده در این کتاب وجهی از زندگی «سرهنگ قذافی» را شرح میدهد که در آن قذافی تعرض جنسی را تبدیل به ابزاری برای استیلا بر دیگران کرده است. منظور از دیگران در این کتاب از بردگان جنسی ساکن در حرمسرا تا رقبای سیاسی بالقوه و بالفعل قذافی و نیروهای شبهنظامیای که در ماههای پایانی حیات قذافی علیه او میجنگیدند، میباشد. «ثریا»، شخصیت اصلی در این کتاب است که داستان جسورانه او شهادتنامهای علیه قذافی و عملکرد او در لیبی است.
ارسال دیدگاه
matibook
یکی از تلخ ترین و ناراحت کننده ترین کتابی که خوندم، کتاب حرمسرای قذافی بود، چند صفحه ای بیشتر نخونده بودم که از شدت ناراحتی و عصبانیت از این همه ظلم کتاب بستم و تا چند روز سمت کتاب نرفتم، ولی از اونجایی که دلم میخواست بدونم قذافی چطور سرنگون شد، دوباره شروع به خوندن کردم، و برای مردم لیبی اشک ریختم و غصه خوردم. واقعا اگر آدم تو خونه ی خودش، تو کشور خودش، تو خاک خودش امنیت نداشته باشه، دیگه کجای دنیای به این بزرگی میتونه دنبال امنیت و آسایش بگرده؟
1398-11-28seahorse
ما دخترها هر بار که بین خودمان درباره قذافی حرف میزدیم هیچوقت اسم یا عنوانش را بر زبان نمیآوردیم. فقط کفایت میکردیم بگوییم «او». او مرکز ثقل زندگیهایمان بود. وقتی میگفتیم «او» هیچکس قاطی نمیکرد یا نمیپرسید «منظورت کیست؟»
1399-08-11