این کتابو بخونید حتما. من که عاشقش شدم. داستان زندگی جونیور، پسری که سرخپوسته و توی قرارگاه زندگی میکنه، تبعیضایی که وجود داره و واکنش سرخپوستا. به زبان طنز نوشته شده. طنز شرمن الکسی هم از اون طنزاست که من دوست دارم و جالبه که یه جاهایی هم اشکتونو درمیاره، قلبتونو از تپش بازمیداره. فوقالعادهست این کتاب. بازم میگم بخونید. داستان امیده، تلاشه، همدلیه. داستان پسری که تصمیم میگیره موفق بشه. از تبعیضا فراتر بره و همه باهاش مخالفت میکنند، سعی میکنند آسیب بزنند بهش. میخوان نتونه و عکسالعمل خودش جالبتره. بیشتر نمیگم که خودتون برید بخونید. شخصیت موردعلاقهی من توی کتاب مامان بزرگ جونیور بود بخاطر قلب بزرگ و مهربون و بخشندهش. بخونید میفهمید چی میگم. کتاب، کاریکاتور هم داره. توی کاریکاتورها هم خیلی چیزا رو میشه درک کرد. مثل همون تبعیض نژادی که گفتم. شرمن الکسی هم رفت جزو نویسندههای موردعلاقم که هرچی کتاب ازش ببینم دوست دارم بخونم.
یه داستان طنز نسبتا بلند با ریتم سریعه. از اون داستان هایی که موقع خوندنش متوجه گذر زمان نمیشی! داستان ماجراهای یه پسربچه ی سرخپوست با ظاهر فیزیکی غیرعادیه. تصاویر کتاب یه جورایی باعث میشن با این پسر بچه بهتر ارتباط برقرار کنیم. جالب اینجاست که اجداد نویسنده ی این کتاب هم از سرخپوستای آمریکا بودن. کلا خیلی داستان جالبی داره و خوندنش خالی از لطف نیست #کتاب_ناتمام
میدانید شنیدن "تو میتونی" از زبان یک بزرگسال چه هیجانی دارد؟ میدانید شنیدن این حرف از زبان هر کسی چه هیجانی دارد؟ یکی از سادهترین جملههای دنیاست که دو کلمه هم بیشتر ندارد اما همین دو کلمه وقتی کنار هم قرار میگیرند به نیرومندترین کلمات دنیا تبدیل میشوند.
گفت: "جونیور، من به تو افتخار میکنم."بهترین چیزی بود که میتوانست بگوید. وسط یک زندگی دیوانه و مست آدم باید لحظههای خوب و هوشیار را غنیمت بداند. خوشحال بودم؛ اما جای خواهرم خالی بود و هیچ اندازه عشق و اعتمادی جای خالیاش را پر نمیکرد.
ارسال دیدگاه
darya
این کتابو بخونید حتما. من که عاشقش شدم. داستان زندگی جونیور، پسری که سرخپوسته و توی قرارگاه زندگی میکنه، تبعیضایی که وجود داره و واکنش سرخپوستا.
1399-01-12به زبان طنز نوشته شده. طنز شرمن الکسی هم از اون طنزاست که من دوست دارم و جالبه که یه جاهایی هم اشکتونو درمیاره، قلبتونو از تپش بازمیداره. فوقالعادهست این کتاب. بازم میگم بخونید.
داستان امیده، تلاشه، همدلیه. داستان پسری که تصمیم میگیره موفق بشه. از تبعیضا فراتر بره و همه باهاش مخالفت میکنند، سعی میکنند آسیب بزنند بهش. میخوان نتونه و عکسالعمل خودش جالبتره. بیشتر نمیگم که خودتون برید بخونید.
شخصیت موردعلاقهی من توی کتاب مامان بزرگ جونیور بود بخاطر قلب بزرگ و مهربون و بخشندهش. بخونید میفهمید چی میگم.
کتاب، کاریکاتور هم داره. توی کاریکاتورها هم خیلی چیزا رو میشه درک کرد. مثل همون تبعیض نژادی که گفتم.
شرمن الکسی هم رفت جزو نویسندههای موردعلاقم که هرچی کتاب ازش ببینم دوست دارم بخونم.
seahorse
یه داستان طنز نسبتا بلند با ریتم سریعه. از اون داستان هایی که موقع خوندنش متوجه گذر زمان نمیشی! داستان ماجراهای یه پسربچه ی سرخپوست با ظاهر فیزیکی غیرعادیه. تصاویر کتاب یه جورایی باعث میشن با این پسر بچه بهتر ارتباط برقرار کنیم. جالب اینجاست که اجداد نویسنده ی این کتاب هم از سرخپوستای آمریکا بودن. کلا خیلی داستان جالبی داره و خوندنش خالی از لطف نیست
1399-01-08#کتاب_ناتمام
darya
میدانید شنیدن "تو میتونی" از زبان یک بزرگسال چه هیجانی دارد؟ میدانید شنیدن این حرف از زبان هر کسی چه هیجانی دارد؟ یکی از سادهترین جملههای دنیاست که دو کلمه هم بیشتر ندارد اما همین دو کلمه وقتی کنار هم قرار میگیرند به نیرومندترین کلمات دنیا تبدیل میشوند.
1399-01-12seahorse
گفت: "جونیور، من به تو افتخار میکنم."بهترین چیزی بود که میتوانست بگوید. وسط یک زندگی دیوانه و مست آدم باید لحظههای خوب و هوشیار را غنیمت بداند. خوشحال بودم؛ اما جای خواهرم خالی بود و هیچ اندازه عشق و اعتمادی جای خالیاش را پر نمیکرد.
1399-01-08