داستان حاضر، به صورت نمایشنامه فارسی، داستان نبرد پهلوان رستم و اسفندیار است. رستم، با خشمی شدید، تیر خود را در نبردی روانه اسفندیار رویینتن میکند. او پیروز نبرد میشود، اما به جای شادی سپاهیان، با انواع نفرینها مواجه میشود. رستم از کار خود پشیمان شده و پیکر اسفندیار، که اینک دو چشمانش نابینا شده است را بر دوش میکشد و طبق گفته سیمرغ، به دنبال کاتبی در بیابان میگردد که با جادوی قلمش، چشمان اسفندیار را به وی بازگردانیده و رستم را از این رنج نجات دهد.
موضوع(ها):
نثر فارسی - قرن ۱۴
رستم
ارسال دیدگاه