در داستان حاضر، آقای «پوتر»، آدم «ناقابل» حساسی است که میکوشد اصالتش با مراودههای بیحاصل با امثال نقاشهای ساختمان و شاگرد مغازهها، مستخدمها و دکاندارها و خلاصه آدمهایی که همهچیز را به دل میگیرند خدشهدار نشود. همه فکر و ذکرش هم این است که جوکهای خوب تعریف کند و چون به هر قیمت و هر بدبختی دلش میخواهد تحویلش بگیرند، به این نتیجه رسیده است که تنها چیزی که او را به مرادش میرساند، نوشتن یادداشت روزانه یا روزنامه خاطرات است. شخصیت آقای «پوتر» در عهدی شکل میگیرد که کارمندها با قلم پر مینوشتند و روی چهارپایه بلند مینشستند و سلسلهمراتب اجتماعی بهشدت رعایت میشد. اما تغییرات اجتماعی در شرف وقوع است.
موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه