نخستین بهار پس از پایان جنگ جهانی دوم است. آندری سوکولوف، در کنار رودخانهای، با فردی که لباس نظامی بر تن دارد، اتفاقی برخورد میکند. داستان زندگی و سرنوشت خود که در طی دو جنگ جهانی، بهصورت دردآلودی شکل گرفته، و منجر به از دست دادن خانواده و اسارت و شکنجهاش توسط نازیها شده را روایت میکند… سرنوشت یک انسان، داستان خانمانسوز جنگ و ویرانگری آن است، و شولوخوف در داستانش نقش وطنپرست و دفاع از هویت روسیه را، به نیکویی ایفا کرده، و برای کوبیدن نازیها، ذرهای کم نگذاشته است. شولوخوف در جنگ دوم جهانی بهعنوان خبرنگار جنگی فعالیت داشته، که زمینهای برای نگارش آثار مهم ادبی از جنگ همچون: «آنها برای کشورشان جنگیدند» و «شناخت تنفر» و البته کتاب محبوب «سرنوشت یک انسان» شدند.
موضوع(ها):
داستانهای روسی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه