از دیدگاه تاریخ: «سلطان محمد فاتح» باور داشت چیزی از «اسکندر مقدونی» کم ندارد. میخواست نام خود را همانند «اسکندر» جاودانه سازد، ولی برایش مرگ و از بین رفتن مزار اهمیت نداشت. روشهای «سلطان محمد» برای فتح «استانبول»، از استثناهای روشهای نظامی است، یکی از شاهکارهایش حمل بیش از بیست کشتی نظامی، از طریق خشکی به خلیج «شاخ طلایی» است، اینکار باعث شد خیال سلطان، از نظر جنگ دریایی راحت باشد. دیگر شاهکترش ساختن استحکامات دفاعی، در «تنگهٔ بسفر»، که امروز نیز قابل مشاهده است. در بعضی روایتها آمده، که خود «سلطان محمد»، خشت درست میکرده، کار بنایی انجام میداده، تا بهانه و عذری، برای دیگران نماند. آنها در طول کمتر از یکسال، «تنگه بسفر» را به امنترین استحکامات، مجهز کردند. اما سلاح برتر «سلطان محمد»، توپ بزرگ او، معروف به «توپ اورمان (نام سازندهٔ مجارستانی توپ جنگی)» بود. نیز «سلطان محمد»، ارتشی بیش از سیصدهزار نفر داشته، و مواد و تجهیزات نظامی او، بیش از حد نیازش، برای گشودن کنستانتینوپل بوده، از نظر مالی نیز، در تنگنا نبوده، چرا که دولت عثمانی، هماره دولتی ثروتمند، و دارای منابع غنی، به شمار بوده است. او توانست پس از نبردی جانفرسا، مقاومت سرسختانه ی یونانیان، و رومیان را، در هم بشکند، و سرانجام کنستانتینوپل را فتح، و آن شهر با دیرینه ی بیش دوهزار سال را، برای نخستین بار بگشاید. سلطان پس از تصرف کنستانتینوپول، به مردمان ساکن شهر امان داد، و خانه ها، یا مراکز تجاری، مورد غارت و تجاوز، قرار نگرفتند، بسیاری از اسرای دولت، و ارتش روم نیز، توانستند با پرداخت مبلغ ناچیزی، آزادی خویش را باز بخرند.
موضوع(ها):
استانبول - تاریخ - محاصره، 1453 - داستان
جنگ لپانت، 1571م.
داستانهای فنلاندی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه