کتاب حاضر، دربردارنده داستانی فارسی، با موضوع انسانی است. در خلاصه داستان آمده است: «فرهاد» نویسنده مجلّهای است. او گاهی در انجمن ادبی شعرهای نوشته شدهاش را میخواند و با دختری به نام «رؤیا» که شیرازی آشنا میشود. «رؤیا» همسر او، بعد از سالها، توسط یکی از دوستان مادر «پری» متوجه میشود که مادرش «بانو» او را در زندان به دنیا آورده است. این قضیه از فرهاد پنهان مانده و بر وجدان رؤیا فشار میآورد و رؤیا بیکاری فرهاد و استعفا دادن از کارش را بهانه قرار داده و از او فاصله گرفته، تقاضای طلاق میدهد تا از تمامی گذشته رهایی یابد و رازش برملا نشود؛ این در حالی است که فرهاد نیز انزوا را برگزیده و زندگیاش بسیار مبهم و مرموز به پایان میرسد.
موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
ارسال دیدگاه