داستانها به اجاره دادن آپارتمان یا به زعم راوی یک خانه شصت متری، یکخوابه لوکس میپردازد. رهن کامل بهانهای است برای سرزدن به خانه و زنی که گذشته و دلتنگیاش را به همراه تمامی علایق و تنفرهایش در اثنای آمد و رفت مشتریانی که بی میل و مایل به اجاره خانه او هستند با ما مرور میکند و خانه بهانهای میشود برای زنده کردن آن همه خاطرات. در این خانه همنشین زنی میشویم که به قول خود همیشه جزئیات را میبیند و تضادها به وضوح مشخص است. شاید یک عامل پیش بردن داستانها همین نگاه متضاد نویسنده است. اما این خانه صرفاً محل آشنایی با این زن نیست بلکه جهانی است در خود که ما را با دیگرانی آشنا میکند که هر یک دغدغهها و علایق خاص خویش را دارند و به عبارتی دیگر در جهانی از تفاوتها و تضادها به سر میبرند. پس از بخش معرفی خود و خانه به عنوان دری برای ورود به جهان داستان و خانه و خانم خانه، نویسنده در شانزده بخش کوتاه دیگر این کتاب، از آدمهایی میگوید که به عنوان مستاجر احتمالی برای بازدید میآیند و هر یک داستان خود را دارند. انتخاب آدم هایی که برای بازگویی سرگذشتشان و البته اجاره خانه مراجعه میکنند هوشمندانه است و دست نویسنده را باز میگذارد تا طیف مختلفی از آدمها را بر صحنه کاغذ روان سازد. این طیف میتوانند نماینده گروه کثیری از مردمیباشد که روزمره با آنان سروکار داریم و بدین ترتیب میشود نگاه نویسنده را در لابلای نوشتههایش نسبت به این دست آدمها رصد کرد. زبان سلیس و راحت اثر و واگویههای احساسی راوی این کتاب را برای خوانندگانی که به دنبال یک داستان خوشخوان و در عین حال دارای اندیشه و احساس هستند جذاب نموده است.
«مشت خالی گل یا پوچ» به قلم ماندانا جعفری در 161 صفحه از سوی انتشارات یوشا منتشر شده است.
ارسال دیدگاه