پلیسهای داستانهای این نویسندهی سوئدی، شخصیتهایی خوب هستند، و میتوان شباهتهایی میان داستانهای ایشان، با داستانهای پلیسی بانوی روانشاد آگاتا کریستی پیدا کرد. مرگ دردناک «مولین» بازرس پلیس، در حاشیه ی جنگل، جاییکه سالهای بازنشستگی خویش را در آنجا میگذرانده، همکار جوان او را، وامیدارد، تا روزهای مرخصی خویش را، به جای استراحت، در جستجوی قاتل، و انگیزه ی قتل، بگذراند. او در پیگیری ماجرا، درمییابد، در پس چهره ی مولین پیر، با آن خونسردی و صمیمیت، یک جانی، پنهان بوده است. نویسنده به این بهانه، نقبی به درون جامعه ی سوئد میزند، و خشونت و نژادپرستی پنهان در جامعه را، آشکار میکند.
موضوع(ها):
داستانهای سوئدی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه