نویسنده در این رمان، «خواجه حافظ شیرازی» و «شاخ نبات» را در نقشی مخالف گذشته در تهران دهه پنجاه روبهروی هم قرار میدهد "تا مگر در جذبه عشقی از نوع دیگر رسالتشان را به فرجام برسانند ."بدین سان فضای رمان در تهران ماشین زده و شلوغ توصیف میشود .شاخه نبات در این رمان شاعر است و حافظ شعرشناس و شعرپرور، قهرمان رمان ـ شاخه نبات ـ دل باخته حافظ است او در میانه شخصیتهای معمول میزید ;اما شاخه نبات پشت پرده با رازی شگفتانگیز همراه و همپاست و برای رسیدن به خویشتن خویش که از آیینه او را میخواند مسیری جادو وشانه را طی میکند، سرانجام در آخرین دیدار در برابر آزمون آتش قرار میگیرد و....
موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
ارسال دیدگاه