«ژاکوب جانکوسکی» که به تازگی پدر و مادرش را از دست داده و سرگردان است به قطاری در حال عبور میپرد و وارد جهانی از موجودات عجیب و انسانهایی کلاهبردار میشود؛ دیدنیترین سیرک برادران بنزینی در روی زمین؛ یک سیرک سیار درجه دو که سعی دارد از بحران بزرگ جان سالم به در برده و در شهرهای مختلف توقفهای یک شبه میکند. مسئولیت مراقبت از حیوانات سیرک به عهدة ژاکوب گذاشته میشود که دانشجوی دامداری است و چیزی به دریافت مدرک تحصیلیاش نمانده است. او در آنجا با «مارلنا» ـ ستارة زیبای سوارکاری، و همسر «آگوست»، مربی پرجذبه اما حقهباز حیوانات ـ و همچنین با «رزی» آشنا می شود, فیلی که به نظر می رسد چیزی نمیتوان به او تعلیم داد، اما ژاکوب راهی برای نزدیک شدن به او پیدا میکند. این رمان ماجرای عشق میان عاشق و معشوق نگونبختی است که در حدود سال 1932 در سیرکی در آمریکا رخ میدهد.
موضوع(ها):
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه