کتاب حاضر، قصه خانوادهای سرگردان است که گاه توی خانههای پیشساخته زندگی میکنند، گاه بیابان و گاه آواره جای دیگری هستند. پدر و مادر راوی اعتقاد چندان به قواعد مرسوم در جامعه ندارند و بهکل معتقدند همهچیز قرار است درست پیش برود، برای همین هراسی ندارند که دختر سهسالهای که حالا راوی این قصه است با همان سن اندک سوسیس بپزد، با آتش بازی کند یا در موقعیتهای خطرناک دیگر قرار بگیرد. مادر، یک نقاش است که در بیفکری دست شوهرش را از پشت بسته، و مرد خانواده یا همان پدر پیر، یک دائمالخمر که به همهچیز فکر میکند جز سامان دادن به خانه و خانواده و کسب درآمد. آرزوی او ساختن یک قصر شیشهای وسط بیابان است.
موضوع(ها):
فرزندان الکلیها - ایالات متحده - سرگذشتنامه
فرزندان الکلیها - ایالات متحده - ولچ - سرگذشتنامه
خانوادههای نابسامان - ایالات متحده - نمونهپژوهی
خانوادههای نابسامان - ایالات متحده - ولچ - نمونهپژوهی
فقرا - ایالات متحده - ولچ - سرگذشتنامه
بیخانمانها - روابط خانوادگی - ایالات متحده - نیویورک
ارسال دیدگاه