موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
در این رمان، خواننده همراه راوی اول شخص داستان «حوریا شمیسا» سوار بر مینیبوسی تاریک و بی مسافر پا به سرزمینی میگذارد یخزده، سرد و تاریک که در آن زمان مفهوم خود را از دست میدهد. این رمان روایت ماجرای دختری جوان است به نام «حوریا» که قرار است وی برای تدریس به یکی از روستاهای دورافتاده و سردسیر منتقل شود. زندگی در منطقه «شوومان»، برای «حوریا» بسیار سخت و دشوار است چرا که سرما آزارش میدهد و نمیخواهد زیر بار انتقالی برود اما در نهایت راهی «شوومان» میشود و پس از برخورد با اتفاقات عجیب تصمیم به بازگشت میگیرد، اما چون معلم جوان به مرور میفهمد که زندگی گذشتهاش با زندگی شوومانیها گرهخورده و انتقالیاش به «شوومان» دلایل دیگر و مهمتری جز تدریس داشته است.
ارسال دیدگاه