از اون كتابايي بود كه به شدت بعد از خوندنش حرص خوردم كه چرا براش وقت گذاشتم. خوندنش هم برام حالت اجبار داشت والا ديوونه نبودم براي نوشتههاي اعتمادي وقت بگذارم! گاهي براي اينكه بخواي دوستي رو به خوندن چهار تا كتاب خوب تشويق كني مجبوري بري چرندياتي كه اون ميخونه رو بخوني تا اونم يه كتاب از تو قبول كنه!!!
ارسال دیدگاه
mryshahr
اعصاب خرد كن!!!
1398-07-24از اون كتابايي بود كه به شدت بعد از خوندنش حرص خوردم كه چرا براش وقت گذاشتم. خوندنش هم برام حالت اجبار داشت والا ديوونه نبودم براي نوشتههاي اعتمادي وقت بگذارم!
گاهي براي اينكه بخواي دوستي رو به خوندن چهار تا كتاب خوب تشويق كني مجبوري بري چرندياتي كه اون ميخونه رو بخوني تا اونم يه كتاب از تو قبول كنه!!!
هنوزم يادش ميافتم حرص ميخورم