کتاب همنوایی شبانهی ارکستر چوبها رمانی از رضا قاسمی نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. این رمان که آن را نمونهای از یک رمان پستمدرن و سوررئال ایرانی میدانند، نخستینبار در سال ۱۹۹۱ در آمریکا منتشر شد.
رمان از زبان مرد چهل سالهای به اسم یدالله روایت میشود که یک روشنفکر ایرانی پناهنده در فرانسه است. او در اتاق زیر شیروانی ساختمانی در پاریس زندگی میکند که ساکنانش را چند فرانسوی و ایرانی تبعیدی تشکیل دادهاند. نویسنده واقعیت و خیال را در این داستان به هم آمیخته و ساختاری مالیخولیایی ایجاد کردهاست.راوی رمان در گذشتههای قبل رمانی به اسم همنوایی شبانهی ارکستر چوبها نوشته که با گذر زمان واقعیت به سمت ماجرای این رمان خیالی میرود. یدالله سعی میکند با تحریف در این رمان واقعیت را عوض کند اما تلاشش به شکست میانجامد و... .
رمان در عین بررسى روابط ایرانیان مهاجر در فرانسه بهویژه ایرانیان ساکن این طبقه، عوالم روحى و روانى آنها و همینطور مسائل شخصى و غیر شخصىشان را بررسى مى کند و در گوشه هایى به روابط جنسى، سیاست و زندگى اجتماعى آنها نیز اشاره مى کند. قاسمى راوى را از لحاظ روانى و روحى موشکافى مى کند و رمانش را به صورت پازلى آغاز می کند که با گذشت داستان پازل کامل و کاملتر میشود. شخصیت رمان علاوه بر مشکلات فلسفیای که دارد، به پوچی و بیهودگی رسیده، شبها تا صبح بیدار است و نقاشی میکشد و روزها میخوابد و انگیزهی هیچ کاری را ندارد و علاقهمند به خراب کردن تنهاییاش و ورود کسی به زندگیاش نیست. مشکلات روانی و روحی پارانوئیدگونه و مالیخولیایی دارد که از آن رنج میبرد. او معتقد است که بر اثر اتفاقی در چهارده سالگی برایش افتاده سایهاش به درونش حلول کرده و حالا هیچ چیز از او نمانده جز همان سایه که مبتلایش کرده به خودویرانگری، ناپدیدشدن تصویرش در آینه و وقفههای زمانی.
این کتاب در ایران نیز اجازهی انتشار یافت و توسط نشر نیلوفر چاپ گردید و بهشدت مورد استقبال قرار گرفت و برندهی بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ جایزهی هوشنگ گلشیری و بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات شد. علاوه بر این عنوان رمان تحسین شدهی سال ۱۳۸۰ جایزهی مهرگان ادب را نیز از آن خود کرد.
ارسال دیدگاه
Elahemalekmohammadi
همنوایی شبانه ارکستر چوبها از رمانهای موفق معاصر به قلم #رضاقاسمی است که اولین بار در امریکا، و پس از اخذ مجوز در ایران به چاپ رسید؛ و از همان آغاز نظر مخاطبین و منتقدین را به خود جلب کرد.
1399-02-03جدای از سبک پسامدرن و سوررئالیستی، میتوان از نظر ژانر، این کتاب را در حوزهی ادبیات مهاجرت قرار داد.
راوی این رمان، مردیست که در طبقهی ششم از پانسیونی پرجمعیت و اجارهای در فرانسه زندگی میکند و غالب همسایههای او نیز از مهاجرین هستند. در این میان ذهن یک ایرانی با پسزمینههای فرهنگی، مذهبی و خرافی در آمیزش و جدال با وجهی نهچندان خواستنی از زندگی در یک کشور بیگانه ما را با شخصیتی از همگسیخته، فروپاشیده و ملال زده رو به رو میکند که دچار اختلالات روانی و پارانویا شده. هراسزدگی و سردرگمی او در روابطش نمایانگر تنهایی و بیگانگی اوست، که خودش آن را نوعی "خودویرانگری" مینامد.
جدای از روایت، همنوایی شبانهی ارکستر چوبها، با نثری محکم و زبانی ستودنی نوشته شده؛ و از طریق همین زبان است که شکستهای زمانی و ساختار تودرتوی داستان، گیجکننده و کسالتبار نمینماید.
الهه ملک محمدی