تصوّر کنید که "زندگی شما" صاحب جسم و تشخّص انسانی شود و به سراغ تان بیاید تا شما بتوانید با نگاهی عینی به قامت و قیافهٔ این «شخص» سبک زندگی تان را ارزیابی کنید. افراط و تفریط ها، اهمال ها و بی توجهی ها و الگوهای رفتاری بیمارگونهٔ ما تحت تأثیر «مکانیزم های انکار و عادت» آنقدر نامرئی و نادیدنی می شوند که به تدریج بیمارگونه ترین سبک زندگی و روابط، به نظر ما بهنجار و سالم می رسند و ما حتّی آن سبک زندگی را به دیگران نیز توصیه و تجویز می کنیم.
در داستان "فرصتی برای زندگی" این موقعیت تخیّلی جامهٔ واقعیّت می پوشد و "لوسی سیلچستر" چند هفته پیش از سی امین سالگرد تولدش نامه های مکرّری از جانب زندگیش دریافت می کند و مجبور به ملاقات با فردی می شود که تجسّم و تجسّد انتخاب های سی ساله اوست. "زندگی" طلبکارانه با مطالباتی روشن و آشکاربه سراغ "لوسی" می آید .
می توان گفت سسیلیا آهرن در این رُمان روان شناسانه به "آقای زندگی" نقش یک درمانگر را داده است ولی درمانگری که متکی به روایت درمانجو از زندگی و مسائلش نیست بلکه همچون یک حکیم همه چیز دان، تمام زوایای زندگی درمانجویش را دیده و امکان فریب یا منحرف ساختن او وجود ندارد. گرچه این "درمان تخیّلی" در زندگی هیچ کدام از ما تحقّق پیدا نخواهد کرد، سسیلیا آهرن با طرح این قصّه ما را به تأمّل راجع به الگوهای ارتباطی و سبک زندگی مان وا می دارد. "لوسی" نمونه ای است از کسانی که آنقدر نگران تصویری که در ذهن دیگران ایجاد می کنند هستند که در کلاف پیچیده ای از "دروغ های کوچک بی خطر" اسیر می شوند، دروغ هایی که به قصد آسیب رساندن و سوء استفاده از دیگران طرّاحی نشده اند بلکه برای اجتناب از رنجاندن دیگران به کار برده شده اند. از آنجا که در فرهنگ ایرانی تعریف و تعارف، تظاهر و تملّق و دروغ های کوچک بی خطر رواج زیادی دارند گیر افتادن در چنین کلاف های خود ساخته ای فراوان اتفاق می افتد. بنابراین گرچه داستان این کتاب در ایرلند اتفاق می افتد و ظاهر روابط و حوادث با آنچه در جامعه ما رخ می دهد متفاوت است اما الگوهای عمقی روابط، مصادیق فراوانی در جامعهٔ ما دارند.
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
ارسال دیدگاه