کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «از بس روی صندلیهای فانتزی وول خورده بودم، تمام تنم خردوخمیر بود. صندلیهای سوراخسوراخ، سفت و بدفرم که کنار دیوار ردیف شده بودند، به من دهنکجی میکردند و من تن کوفته مو بهزحمت روی پاهام تحمل میکردم. چقدر از این فضای سرد و بیروح که با روشنایی چراغهای فلورسنت بیشتر دلگیر و سرد به نظر میرسید متنفر بودم».
ارسال دیدگاه