هر کس که عاشق سینمای جدی باشد نام فیلم سینمایی «فارنهایت - ۴۵۱» را شنیده است. این فیلم را «فرانسوا تروفو» در سال ۱۹۶۷ ساخته است. وقتی که من کلاس چهارم دبستان بودم تلویزیون ایران این فیلم را با دوبله فارسی پخش کرد و من این فیلم تاثیر گذار را در حافظه ام حفظ کرده بودم تا ۷-۸ سال قبل که فرصت دوباره دیدن آن دست داد.
داستان فیلم راجع به جامعه ای است که در آن کتاب خواندن ممنوع است و شهروندان تشویق می شوند که اگر متوجه شدند کسی کتاب می خواند او را به پلیس امنیتی لو بدهند. بلافاصله پس از این که خبرچین ها راجع به یک کتابخوان خبر رسانی می کنند یک گروه با تجهیزاتی شبیه آتش نشان ها سر می رسند و کتاب های آن کتابخوان را به آتش می کشند. در این فیلم کسانی که Fire man نامیده می شوند بر خلاف معنای رایج Fire man، آتش نشان نیستند بلکه آتش افروز هستند و این واژگونی واژه ها ما را یاد "وزارت حقیقت" در کتاب ۱۹۸۴ #جورج_اورول می اندازد که کارش "تولید دروغ" است و "وزارت عشق" که کارش شکنجهٔ دگراندیشان است! فیلم فارنهایت ۴۵۱ از یک کتاب سوزی شروع می شود و سپس فیلم تماشاگر را به درون زندگی یکی از این مأموران کتاب سوزی به اسم "مونتاگ" می برد. "کلاریس" همسر مونتاگ قرص های آرام بخش مصرف می کند و برنامه های سطحی و مُهمل تلویزیونی تماشا می کند، در جامعه ای که کتاب خواندن جُرم است او یک شهروند نمونه است!
فیلم فارنهایت ۴۵۱ بر مبنای رُمانی ساخته شده است که "۴۵۱ درجه فارنهایت" نام دارد و توسط Ray Brad Bury نوشته شده است. "برادبری" نویسنده "فارنهایت ۴۵۱" فیلمنامهٔ فیلم "موبی دیک" را نیز نوشته است که توسط جان هیوستن تبدیل به فیلم شد و نیز حدود دویست و پنجاه قصهٔ چاپ شده دارد.
حتماً کنجکاو هستید که بدانید چنین نویسنده خلّاق و موفّقی چگونه قصه می سازد. کتاب "ذن در هنر نویسندگی" پاسخی است به کنجکاوی شما.
"ری براد بری" در هفتاد سالگی، پس از چند دهه قصه نویسی دست به قلم برده تا راجع به هنر قصه نویسی خود سخن بگوید. کتاب برادبری راجع به تجربه نویسندگی اش بیست سال پس از چاپ در آمریکا در ایران نیز به چاپ رسیده است و من چاپ چهارم این کتاب را در دست دارم.
در فصل اول این کتاب (کودک درون من) برادبری به این موضوع پرداخته که مهم ترین چیزی که او را نویسنده کرده این است که او توانسته کودک درون خود را زنده نگه دارد. حق با اوست. بر اساس آموزه های "تحلیل رفتار متقابل" (TA) که اریک برن پایه گذار آن است، کودک درون ما (Free child) کانون خلاقیت و "شور زندگی" در ماست (همان چیزی که فروید آن را Libido یا زیست مایه نامیده است) و عنصر اصلی هنر ، همین کودک آزاد درون ماست.
سپس ری برادبری در فصل دوم کتاب (رُمان دو پولی) راجع به دورانی از زندگیش که "۴۵۱ درجه فارنهایت" را نوشته است صحبت می کند. برای من که شیفتهٔ این فیلم سینمایی هستم خواندن راجع به فضایی که داستان این فیلم در آن متولد شده است جذاب بود. ولی اگر فرصت ندارید همهٔ فصول این کتاب را بخوانید پیشنهاد من این است که فصل ششم این کتاب را بخوانید: "اندر آداب نگهداری از فرشتهٔ الهام"، چرا که این فصل از کتاب راجع به همان چیزی صحبت می کند که در روان شناسی تحلیلی بسیار مهم است: "تفرّد یا Individuation". این که چگونه آن بخش یگانه و منحصر به فرد وجود انسانی مان را کشف و باور کنیم، پاسخی به سوال درباره "معنای زندگی من". به این لحاظ این فصل کتاب فقط به درد قصه نویس ها نمی خورد بلکه مخاطبان آن همه ما هستیم.
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
ارسال دیدگاه
fmbeygi
اگه برای بردبری اون ملاقات و اون نامه نقطه ی عطف و نقطه ی تایید مسیرش بود برای منم خوندن این کتاب بعد چند سالی که خریدم نقطه ی تایید بود. تاییدی از یه آدم بزرگ و باتجربه. اگه فقط سه سل قبل کتاب رو می خوندم می گفتم اینا فقط حرفه اما حالا که کلی تمرین کردم و همین مسیر رو رفتم می فهمم که همه اش حقیقته که اگه نبود من صفحه به صفحه و سطر به سطر به وجد نمی اومدم تا بگم که این رو تجربه کردم یا این همون حرف منه یا این مرد چقدر ذهنش شبیه منه یا اینی که می گه که منم. لحظه به لحظه ی خوندن این کتاب برای من مرور زمان هایی بود که به مشق نویسندگی گذروندم و چیزی که از خودم ساختم و ذهنی که پرورش دادم. خوشحالم که راه رو درست رفتم، روش هام صحیح بوده و نتیجه هم گرفتم. حتی از شیوه هایی که خودم استفاده کرده بودم به دیگران پیشنهاد می دادم و وقتی دیدم بردبری رو هم همونا رو ارائه کرده، همون چیزهای ساده اما به شدت مهم و کارآمد رو دوست داشتم خودم رو تشویق کنم که خوب اومدی، درست اومدی و ادامه بده.
1398-07-13بخونین و لذت جادوی کلمات این مرد رو ببرین که روحش در آرامش باشه.
این حرف ها نه از سر ذوقن، نه بیهوده، نه دلخوش کننده؛ بلکه خود حقیقتن و وقتی درکش می کنین که توی دلش باشین یا از سرگذرونده باشینش.