موضوع(ها):
داستانهای اجتماعی
سرهنگ «سباستیانو پروکو» وارث بخش اعظم مزرعهای در جنگلی به نام «جنگل پیر»، در بهار 1925 به دهکدة «درة فوندو» آمده و مستقر شده بود. وارث قسمت وسیعی از مزارع نیز برادرزادة 12 سالة او «نبونوتو پروکولو» بود که قیمومیت وی به عهدة سرهنگ بود. سرهنگ با ورود به جنگل پیر متوجه اسرار جنگل شد. روی درختان کهنسال جنگل، اجنههای بیآزاری زندگی میکردند. بادی به نام ماتئو وجود داشت که فرمانبردار سرهنگ میشد. کلاغ زاغی که ورود هر فردی به جنگل را اطلاع میداد. دوستی عمیق و دیرینة یکی از اعضای هیئت جنگلبانی به نام «برناردی» با اجنهها و سعی و تلاش او در حفظ بقای آنها و دوستی بنونوتوپرو با اهالی جنگل، با ورود سرهنگ به جنگل به عنوان ارباب جنگل و خلق و خوی منحصر به فرد او، تغییرات اساسی در جنگل پدید آمد و موجب تحولات عظیمی در جنگل پیر شد.
ارسال دیدگاه