کتاب پيش رو هرچند بيشتر و در اصل به ادبيات فرانسه ميپردازد، تاريخ ادبيات فرانسه نيست. شايد بتوان گفت که مقدمهاي بر ادبيات فرانسه هم نيست. چون مقدمه را بر چيزي مينويسند که ميدانند چيست درحاليکه در اين کتاب بهزعم خود نويسنده ما واقعاً نميدانيم که ادبيات چيست. نويسنده خود در کتاب ميگويد که ادبيات را همچون يکچيز ميبيند. ازاينرو اين کتاب، شيوه نگريستن نويسنده به ادبيات است و چون فهم ما بهنوعي در نگاهمان شکل ميگيرد، شايد بتوان گفت که رويکرد نويسنده به ادبيات تلاشي است براي فهم آن: ادبيات چيست، ادبيات را چگونه ميبينيم، ادبيات را چگونه ميفهميم.
ارسال دیدگاه